loading...
قلب یخی
لایو بازدید : 6 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (0)
به چادرت میخندند...
به تاج بندگی ات طعنه میزنند...
مبادا دلسرد شوی بانو...
هیزم برای آتش غربت زهرا (س) نباش...
که این روز ها فاطمه (س) خیلی غریب است...


لایو بازدید : 8 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (0)

می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست

آنچـــــنان که تارو پود قلب من از هــــم گسست

می روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سرد

آن همه برفی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکست

می روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــاند

از هجوم سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته است

راســــــتی : یادت بمــــــــاند از گـناه چشم تو

تاول غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشست

طـــــــرح ویران کـــردنم اما عجیب و ســــــاده بود

روی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست


لایو بازدید : 8 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (0)

normal_2726_2


هزار بار آمدم خطت بزنم از قلبم


خود خودت را


یادت را


اسمت را


اما…


فقط قلبم پر شد از خط خطی های عاشقانه…


لایو بازدید : 7 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (0)

وقتی کسی تو را عاشقانـــــــه
دوست دارد
شیوه ی بیــان اســم تـو
در صدای او متفاوت است
و تــــو ... ... ... می دانی
... که نامت
در لبهـای او ایمن است


لایو بازدید : 9 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (0)
حرفهای مادر همیشه به این جملات ختم میشود :

"درست میشود " ، " توکل بر خدا " ، " تا خدا چه بخواهد " ، " قسمت نبود ".

گفتم : کی درست میشود ؟

گفت : کی گفتن کار ِ شیطان است.

خوشبینی ساده لوحانه اش اعصابم را بهم میریزد .

دنیای ِ مادر یا سفید است یا سیاه . یا میشود یا نشده است چون قسمت نبوده .

گفتم : چشمت را به کدام آینده دوخته ای ؟ من که از اینجا چیزی نمی بینم .

هر چه که باد برد ، کدامین باد برمیگرداند ؟

گناهی ندارد ، مادر که از قوانین فیزیک سر درنمی آورد . من به قانــون برگشت ناپذیری

سیستمها معتقدم ، من معتقدم هر چیز که رفت ، دیگر رفته . عشـــــــق که رفت دیگر

رفته ، مرد که رفت دیگر رفته ، زن که رفت دیگر رفته ، آرامش که رفت دیگر رفته ، آزادی

که رفت دیگر رفته . پارک هم که بروی و برگردی دیگر آدم ِ قبلی نیستی.

من نمیدانم ، توجیهات مادر از زندگی در کدامین چارچوب نظری جای میگیرد که منطقش

مثل جبر ِ بــولین فقط دو حالت ِ صفر و یک دارد !

مادر تمام زندگیش

سجاده ایست گسترده

در آستان وحشت ِ دوزخ

مادر همیشه در ته هر چیزی

دنبال جای ِ پای ِ معصیتی میگردد

و فکر میکند که باغچه را کفر یک گیاه آلوده کرده است

مادر تمام روز دعــــــــا می خــــــــواند

مادر گناهکار ِ طبیــــــــــعی اســت

و فوت میکند به تمام ِ گـــــــــلها

و فوت می کند به تمام ماهیها

و فوت می کند به خودش

مادر در انتظار ظهور است

و بخششی که نازل خواهد شد 


لایو بازدید : 22 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (0)
خلاصه‌ی فیلم:
احمد (علی مصفا) یک مرد ایرانی، چهار سال بعد از ترک همسر فرانسوی‌اش ماریَن (برنیس بژو) و بازگشت به ایران بار دیگر به درخواست مارین برای ثبت قانونی طلاق‌شان به فرانسه باز می‌گردد. احمد همسر دوم مارین بوده و مارین از ازدواج اولش دو فرزند دختر به نام‌های لوسی و لئا دارد. مارین مدتی است با مردی به نام سمیر (طاهر رحیم) که صاحب یک خشکشویی است در ارتباط است و این روزها به همراه سمیر در خانه‌ای کنار خط راه‌آهن پاریس زندگی می‌کند. در کنار دو فرزندی که مارین از ازدواج اولش دارد فواد پسر سمیر هم با آن‌ها زندگی می‌کند. در بدو ورود احمد به پاریس، مارین از وی می‌خواهد که به جای هتل به خانه او بیاید و احمد هم که از زندگی مارین با سمیر خبر ندارد قبول می‌کند. مارین همچنین به احمد می‌گوید که لوسی مدتی است با او سر ناسازگاری دارد و بد نیست احمد با او درباره دلایل ناسازگاری‌اش حرف بزند. هنگام حضور در خانه، فواد به احمد می‌گوید پدرش سمیر هم با آن‌ها زندگی می‌کند و همین باعث می‌شود که احمد تصمیم به هتل رفتن بگیرد اما درگیری مارین با فواد و دخالت احمد برای حل مشکل، باعث می‌شود که احمد در خانه مارین ماندگار شده و مدت زیادی هم طول نمی‌کشد که فضایی صمیمانه بین او و بچه‌ها شکل می‌گیرد. احمد از لوسی می‌خواهد تا دلیل اصلی ناسازگاری‌اش را بگوید، دلیلی که به گذشته بر می‌گردد...

http://crackpot3.blogfa.com

گذشته در کن و اسکار
اردیبهشت 1392 بود که گذشته قرار بود برای اولین بار در بخش رقابتی جشنواره کن اکران شود. به محض پایان اولین اکران، منتقدان و بینندگان فیلم از طریق توییتر و شبکه‌های اجتماعی شروع به نوشتن نظرات‌شان کردند. علاقمندان به سینما در داخل ایران آن شب را شاید از یاد نبرند چون خیلی از آن‌ها مشغول خواندن هر متنی بودند که در مورد گذشته نوشته‌ شده بود. بعد از چند ساعت تقریباً اکثر نقدها مثبت بودند و موجی از شادی را برای طرفداران فرهادی در داخل ایران به همراه داشت. کم‌کم نقدهای مفصل و کامل‌تر در مجلات معتبر سینمایی دنیا منتشر شدند و خیلی‌ها گذشته را شایسته‌ی دریافت نخل طلا دانستند. از جمله روزنامه گاردین که ساخته جدید فرهادی را گیرا توصیف کرده بود. پیتر بردشاو منتقد انگلیسی و نویسنده این مطلب از چرخش داستان و پیچ و تاب پر از تعلیق آن شگفت‌زده شد و آن را مانند یک موزاییک با طراحی بسیار ظریف دانسته بود. طبق امتیاز داوران و منتقدان جشنواره کن تا لحظات آخر گذشته شانس اصلی برای جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی بود اما در دقایق آخر در میان بهت حاضران فیلم "آبی گرم‌ترین رنگ است" نخل طلا را دریافت کرد که حاشیه‌های زیادی هم به همراه داشت. البته گذشته هم دو جایزه از جمله بهترین بازیگر زن و جایزه‌ی داوران جهانی را دریافت کرد. جایزه داوران جهانی ویژه‌ی تقدیر از آثاری است که به بهترین شکل به اعماق نهفته وجود انسان‌ها پرداخته و آلام، احساسات و امیدهای انسان را کاوش می‌کند.
هفت مهر 1392 از بین دوازده فیلم ایرانی، گذشته به عنوان نماینده ایران در بخش فیلم غیر انگلیسی‌ زبان اسکار انتخاب شد. با توجه به نقدهایی که در مجلات معتبر سینمایی دنیا نوشته شده به نظر می‌رسد گذشته شانس اصلی این بخش باشد. ضمن اینکه فیلمنامه‌ی دقیق گذشته با توجه به نامزد شدن جدایی در بخش بهترین فیلم‌نامه‌ی اوریژینال هم شانس زیادی برای رقابت در این بخش را دارد.


http://crackpot3.blogfa.com

گذشته، آرام اما کشنده!

با آن خاطرات و لحظه‌های خوشی که جدایی اصغر فرهادی برای ما ایرانی‌ها رقم زد حتی دیدن گذشته‌اش کار سختی است، چه برسد به نوشتن در مورد آن. خیلی سخت است چند دقیقه‌ی آغازین فیلم، بدون هیچ ذوق‌زدگی و شعف بی‌دلیلی روی صندلی بنشینید و منصفانه و بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای نسبت به موفقیتش در جشنواره کن و بقیه جاها آن را تماشا کنید. اما فرهادی مخاطب خودش را می‌شناسد و به خوبی می‌داند که چطور باید گلیمش را از آب بیرون بکشد. سینمای فرهادی را نمی‌شود به فیلم‌هایش تقسیم کرد، و همزمان هم نمی‌شود هر فیلمش را به سینمای او تعمیم داد. اولین چیزی که خیلی از منتقدان و بینندگان فیلم گذشته نسبت به آن نوشتند و حرف زدند شباهت‌های بین گذشته و جدایی بود. از ظاهر علی مصفا به عنوان یک مرد ایرانی ریش‌دار با پیمان معادی ریش‌دار گرفته، تا خانواده‌ای که درگیر مشکلاتی هستند و با طلاق و مسائلی از این دست درگیر هستند. مخالفان مغرض سینمای فرهادی خیالشان راحت شد که می‌توانند دوباره همان ایرادهایی که به فیلم‌های او و داستان‌هایش می‌گرفتند را دوباره بگیرند. خیلی‌ها هم شاید به اشتباه شروع به نقد نمادین گذشته کردند. هرچند در این مورد نمی‌شود با هیچ قطعیتی نظر داد اما خب باید ببینیم فرهادی از قصد این کار را انجام داده یا نه. برای مثال همان دقایق ابتدایی فیلم وقتی احمد و مارین از پشت شیشه‌ی فرودگاه با هم حرف می‌زنند نوعی ارتباط فراگفتاری برقرار می‌کنند و بیننده ناخودآگاه متوجه می‌شود که قبلاً بین این دو نفر رابطه‌ای احساسی وجود داشته. اما چند دقیقه بعد که مارین دنده عقب می‌رود و ماشین به چیزی برخورد می‌کند خیلی‌ها نگاه احمد و مارین به سمت عقب را نمادی برای دیدن گذشته در نظر گرفته‌اند، چیزی که بیشتر به طبع شاعرانه‌ی منتقد مربوط است تا فیلمنامه‌ی دقیق و واقع‌گرایانه‌ی فرهادی. فرهادی آن‌قدر به همه‌ی جزئیات دقت کرده که نیاز نیست همه‌ی اطلاعات را با استفاده از دیالوگ به بیننده بفهماند. برای نمونه ماشینی که مارین با آن به استقبال احمد می‌رود هم یک مقدمه‌چینی برای حضور سمیر در فیلم است و هم لباس‌هایی که عقب ماشین آویزان شده‌اند نشان دهنده‌ی شغل او. ایمیل را در نظر بگیرید، شاید اولین باری که فیلم را ببینید نتوانید بفهمید سمیر و مارین چطور برای هم ایمیل می‌فرستاده‌اند، ایمیل‌هایی که نقش کلیدی در ماجرا بازی می‌کنند. اما اگر کمی بیشتر دقت کنید در خیلی از نماهای داخلی متوجه یک مانیتور به همراه ماوس و کیبورد می‌شوید. در واقع کامپیوتر هست، فقط حالا کسی از آن استفاده نمی‌کند. استفاده کردن از آن و فرستادن ایمیل جزو کارهایی بوده که در گذشته انجام می‌شده و حالا تأثیرش را گذاشته.
گذشته نسبت به دیگر فیلم‌های فرهادی واقعاً آرام‌تر است اما دقیقاً به همان اندازه‌ای که آرام‌تر است به همان اندازه هم قدرت تخریب بیشتری دارد. قدرت تخریب اینجا یعنی حیاتی بودن اطلاعات و اتفاقاتی که این اطلاعات باعث آن می‌شوند. در جدایی، اطلاع نادر از باردار بودن خدمتکار خانه‌اش راضیه به ظاهر حیاتی‌ترین اطلاع در فیلم بود، اما در پایان فیلم بود که متوجه می‌شدیم از حیاتی‌ترین قسمت ماجرا بی‌خبریم؛ اینکه راضیه قبلاً تصادف کرده و بچه‌اش سقط شده. این ایده که قسمت تصادف در فیلم گنجانده نشود را تدوین‌گر فیلم هایده صفی‌یاری به فرهادی داده بود. حالا فرهادی، این ایده که بیننده از ماجرای اصلی خبر نداشته باشد را به بهترین شکل ممکن در گذشته استفاده کرده و پا را حتی چند قدم فراتر گذاشته.
چخوف در مورد نمایش و داستان‌کوتاه اعتقادی داشت که اگر در صحنه‌ای، تفنگی روی دیوار آویزان باشد، حتماً باید تا پایان صحنه، گلوله‌ای از آن شلیک شود. این اعتقاد به زنده‌ترین شکل ممکن در گذشته وجود دارد. خانه را در نظر بگیرید و دیوارهایی که تازه رنگ شده‌اند، مارین ابتدا بهانه می‌آورد که مچ دستش به خاطر رنگ‌کردن درد می‌کند، سمیر در بدترین حالت خودش اشکی که از چشم‌هایش می‌آید را گردن حساسیتش به بوی رنگ می‌اندازد، سطل رنگ ریخته شده باعث می‌شود مارین فواد را دعوا کند، و احمد با پاک‌کردن آن رنگ مسئولیت‌پذیر بودن خودش را نشان دهد. خشک‌شویی و نعیما را در نظر بگیرید، ماشینی که از همان ابتدا با لباس‌های آویزان شده به ما می‌گوید صاحبش در خشک‌شویی کار می‌کند، بعد هم یک شهادت ساده از نعیما برای قانع‌کردن لوسی، و بعد از گذشت چندین و چند دقیقه که نعیما به راحت‌ترین شکل ممکن فراموش می‌شود می‌بینیم که ما چقدر از گذشته‌ی او و چیزهایی که می‌داند بی‌خبریم. کل فیلم را هم اگر مرور کنید، به سختی می‌توانید عنصر یا شخصی را پیدا کنید که وجودش در فیلم غیرضروری باشد. حتی آن شبی که لوسی به خانه‌ی شهریار می‌رود، وقتی نصف شب احمد دنبال او می‌رود فکر می‌کنید شهریار به عنوان یک مرد ایرانی کدام برنامه‌ی تلویزیونی را آن موقع شب می‌بیند؟ برنامه نود! همه چیز کاملاً حساب‌شده و دقیق است. این دقت و چیدمان استادانه‌ی عناصر یکی از دلایل برداشت‌های متفاوت از بعضی سکانس‌ها است. جلوتر چند مصداق این بحث را خواهید خواند، اما چیزی که مطرح است این است که فرهادی خواسته یا ناخواسته توانسته طوری گذشته را بسازد که هرکس به دلخواه برداشتی از آن داشته باشد، یا نمادین، یا حتی شاعرانه. در یکی از تاثیرگذارترین دیالوگ‌های فیلم سمیر به احمد می‌گوید وقتی دو نفر بعد از چهار سال دوباره همدیگر را می‌بینند و دعوا می‌کنند حتماً چیزهای حل نشده‌ای بین آن‌ها وجود دارد. خانه‌ قدیمی‌، شبیه به رابطه احمد و مارین است که کهنه شده و نیاز به بازسازی دارد؛ این رنگ‌آمیزی که شبیه به رابطه‌ی سمیر و مارین است نمی‌تواند هیچ تغییر خاصی در آن ایجاد کند و زیر این لایه‌های هنوز خشک نشده‌ی رنگ، گذشته‌ی حل نشده‌ای قرار دارد.
فرهادی به حدی رسیده که نه تنها برای خودش سبک و روشی در فیلمسازی دارد، بلکه در ارائه دادن فیلمش هم یک سبک خاص دارد. سبکی مشابه با وودی آلن که همیشه یک فونت خاص را برای فیلم‌هایش استفاده می‌کند. برای نمونه تیتراژ شروع جدایی نادر از سیمین را به یاد بیاورید، شناسنامه‌هایی که اسکن می‌شدند به خوبی بیننده را برای فضای دادگاه و طلاق آماده می‌کردند. اینجا هم درست هنگامی که فضای ماشین برای بیننده جا افتاده برای چند ثانیه‌ Le Passé‌ (گذشته) روی صفحه ظاهر می‌شود و برف پاک‌کن شروع به پاک کردن آن می‌کند و دوباره فیلم ادامه پیدا می‌کند. معرفی نام فیلم بعد از چند دقیقه چیزی است که در این سال‌ها در بسیاری از فیلم‌ها شاهد آن بوده‌ایم اما شاید اینطور استفاده‌ای از برف پاک‌کن برای سیاه کردن یک متن بی‌سابقه باشد. به جز این به داستان فیلم دقت کنید، تقریباً شبیه بقیه فیلم‌های فرهادی است، اما چه چیزی باعث می‌شود او بتواند این موضوع تکراری را به فیلمی جذاب و مسحور کننده تبدیل کند؟ جواب به طور قطع توجه او به جزئیات است. فرهادی اول کار بحث یک ایمیل و رسیدن و نرسیدن آن را پیش می‌کشد، به نظر هم می‌رسد که خیلی زود فراموش شود، اما همین ایمیل‌ها به عنصر اصلی و کلید حل ماجرا تبدیل می‌شوند. مفهوم گذشته و انتخاب این نام برای فیلم کاری بسیار هوشمندانه بوده که ذهن مخاطب را به سمت و سوی مورد نظر فیلم‌ساز می‌برد. در طول فیلم ما به ندرت در مورد گذشته‌ی آدم‌ها اطلاع پیدا می‌کنیم، نمی‌دانیم احمد در این چهار سال که ایران بوده یا حتی قبل از آن که در فرانسه با مارین زندگی می‌کرده چه وضعی داشته، نمی‌دانیم سمیر چرا با همسرش مشکل پیدا کرده و با مارین دوست شده، نمی‌دانیم میترایی که شهریار دوست احمد از او حرف می‌زند کیست و حالا کجاست، نمی‌دانیم لوسی چرا با سمیر مشکل دارد و چندین و چند بی‌اطلاعی دیگر. ما زندگی کنونی این اشخاص را می‌بینیم، زندگی‌ای که سایه‌ی گذشته هنوز روی سرش سنگینی می‌کند. تاثیرگذار بودن عناصر غایب در فیلم فقط به زمان گذشته محدود نمی‌شود، سلین (زن سمیر) هم نمونه‌ی دیگری از این اتفاق است. در تمام طول فیلم کمتر از پنج دقیقه حضور فیزیکی دارد اما تقریباً بیشتر فیلم روی ماجرای خودکشی او و دلیلش برای این کار می‌چرخد. وارد شدن سمیر و لوسی هم به همین شکل است. برای چند دقیقه‌ای اسم آن‌ها هست، صحبت از آن‌هاست اما خودشان نیستند. بیننده کنجکاو می‌شود آن‌ها را ببیند و داستان‌شان را بداند.

http://crackpot3.blogfa.com

از بازی خوب بازیگران هم نباید غافل شد، برنیس بژو که پیش از این با حضورش در آرتیست شناخته می‌شد نقشی کاملاً متفاوت را اجرا می‌کند، او به خوبی از عهده‌ی نقش زنی پر از استرس، پر از عصبانیت، حساس و زودرنج برآمده و به حق جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره کن را هم دریافت کرد. مصاحبه‌های بژو را اگر بخوانید، یا حتی مصاحبه‌های خود فرهادی، متوجه خواهید شد که فرهادی چقدر برای انتخاب بازیگر این نقش حساس بوده و بژو چقدر زحمت کشیده تا این شمایل را اجرا کند. دلیل این حساسیت‌ها را شاید حتی بعدتر متوجه شوید، وقتی دوبله‌ی فیلم را ببینید متوجه شباهت عجیب برنیس بژو به ساره بیات می‌شوید. نقش‌ها را به یاد بیاورید، زنی که در جدایی نادر از سیمین باردار بود و زنی که در این فیلم باردار است. با توجه به سخت‌گیری‌هایی که فرهادی برای دوبله‌ی فیلم پشت سر گذاشت مطمئناً این نکته‌ها تصادفی نیستند. علی مصفا به نوعی ما‌به‌ازای خود فرهادی در فرانسه است. جشنواره کن را در نظر بگیرید، یک ایرانی فیلمی به زبان فرانسوی ساخته که خیلی‌ها بعد از چند دقیقه تماشا، تعجب کرده‌اند کارگردان و نویسنده‌اش فرانسوی نیست. علی مصفا هم طوری فرانسه حرف می‌زند که بعد از گذشت چند دقیقه و سریع و طولانی‌تر شدن دیالوگ‌ها باورش سخت است که او فرانسوی نیست. علاوه بر این، احمد تقریباً مهم‌ترین نقش را در فیلم بازی می‌کند، همه هستند و با وجود تمام مشکلاتی که با هم دارند به زندگی‌شان در کنار هم ادامه می‌دهند. اما احمد می‌آید، مناسبات همه را دچار تغییر می‌کند و مثل همان قطاری که در پس زمینه‌ی خانه قرار دارد می‌رود. احمد به عنوان یک مرد ایرانی به بهترین و مثبت‌ترین شکل ممکن فرهنگش را معرفی می‌کند. به راحتی با بچه‌ها صمیمی می‌شود، برای‌شان بلال کباب می‌کند و قورمه‌سبزی می‌پزد، سعی در تعمیر وسایل خانه دارد، با لوسی صحبت می‌کند و به عنوان اولین نفر از او حمایت می‌کند. احمد قدرت دارد، قدرتی که آن هم به گذشته بر می‌گردد. وقتی به مارین می‌گوید که مدارک را داخل ماشین نگه ندارد چون خطرناک است مارین بدون هیچ چون و چرایی می‌پذیرد و چند دقیقه بعد همان حرف‌ها را با اطمینان عجیبی تحویل سمیر می‌دهد. مارین بعد از این همه مدت نمی‌تواند لوسی و فواد یا حتی لئا را آرام نگه دارد اما احمد به راحتی این کار را انجام می‌دهد، احمد منطقی است، حتی وقتی فواد عصبانی است و می‌خواهد از خانه برود طوری حرف می‌زند که فواد حتی در برابر اصرار پدرش هم نمی‌خواهد از آن خانه برود. مناسبات بین احمد و شهریار(بابک کریمی) دوست ایرانی‌اش، کاملاً نسبت به مناسبات بقیه آدم‌های فیلم فرق دارد. شوخی‌ها، صمیمیت، دلسوزی و نگه‌داشتن قول‌ها، این‌ها چیزهایی هستند که در فیلم فقط بین ایرانی‌ها وجود دارند. حالا این تصویر بدی که بعضی به اصطلاح منتقدین داخلی به وجهه ایرانی‌ها در گذشته وارد می‌کنند دقیقاً کجاست خودش سوال بزرگی است که تاکنون بی‌جواب مانده. به نظر می‌رسد سوال از پایه اشتباه است. احمد جزو معدود کاراکترهای فیلم است که از برگشتن به گذشته ترسی ندارد، بقیه کاراکترها مثل لوسی، سمیر و حتی مارین هر کدام به نوعی در حال فرار از گذشته هستند. مارین حتی به احمد اجازه نمی‌دهد دلیل اصلی برگشتنش بعد از این چهار سال را بگوید، داخل ماشین هم وقتی بحث رزرو هتل پیش می‌آید احمد می‌گوید "دو روز قبل از پرواز، مادرم..." و مارین حرف او را قطع می‌کند. این حرف‌هایی که زده نمی‌شوند شاید اگر گفته می‌شدند خیلی از اتفاقات را برای ما روشن می‌کردند. در مورد کنسل شدن پرواز احمد می‌توان اینطور هم فکر کرد که دو روز قبل از پرواز مادرش فوت شده و درگیر مراسم او بوده. برای همین هم بعد از دو ماه که آمده فرانسه ریش‌هایش بلند شده و بیشتر وقت‌ها لباس‌های تیره می‌پوشد.
خیلی‌ها گذشته را با جدایی مقایسه می‌کنند، یا می‌گویند فیلم بهتری است یا فیلم ضعیف‌تری. خیلی‌ها هم این قیاس را کاملاً اشتباه می‌دانند و معتقدند هر کدام از این‌ها دو دنیای جداگانه‌ هستند که نباید با هم مقایسه شوند. با اطمینان نمی‌شود چیزی گفت اما به دقایق ابتدایی گذشته دقت کنید، حدود سی دقیقه از اوایل فیلم فقط صرف معرفی آدم‌ها و جایگاه‌شان در قصه می‌شود، آن‌هم خیلی آرام و با حوصله. بعد از اینکه همه وارد ماجرا شدند کم‌کم فرهادی بازی‌اش را شروع می‌کند. قضیه‌ی ایمیل‌ها پیش می‌آید، بعد ماجرای همیشگی دروغ که در اکثر فیلم‌های فرهادی به خصوص درباره‌ی الی وجود داشت، بعد از آن بیننده شاهد یک معمای چند لایه و تو در تو است که برای حل آن باید خیلی چیزها را حدس بزند و در مورد آدم‌ها قضاوت کند، و طبق معمول در نهایت این فرهادی است که برنده می‌شود. اولین گره‌افکنی در فیلم صرفاً به تعریف کردن اتفاقی که در گذشته افتاده محدود می‌شود، گره‌های بعدی قرار است این معما را حل کنند اما در حقیقت آن را پیچیده‌تر می‌کنند. احمد دقیقاً مشابه ما از گذشته بی‌خبر است، لوسی دقیقاً مشابه فرهادی اطلاعات را ذره‌به‌ذره و فقط در صورت نیاز بازگو می‌کند. این اطلاعاتِ به اصطلاح قطره‌چکانی باعث می‌شوند ریتم آرام و متفکرانه‌ی فیلم، در پایان تبدیل به یک معمای شبه پلیسی شود. وقتی پای دروغ باز می‌شود می‌بینیم تمام قضاوت‌ها و پیش داوری‌های ما اشتباه بوده، همزمان این نکته که نکند قضیه طور دیگری باشد ذهن‌مان را درگیر می‌کند و این درگیری مستأصلانه انقدر دلنشین و جذاب است که همان لحظه شروع به تحسین فیلم‌ساز می‌کنیم. شاید به نظر برسد گذشته مثل جدایی هر لحظه‌اش پر از دیالوگ و پر از کشش نباشد که همه‌ی حواس آدم را به کار بگیرد اما در واقع اصلاً اینطور نیست. فضای سنگین و غیرصمیمی بین ساکنین این خانه به خوبی از طریق سکوت و آرامش ظاهری، و همزمان درگیری درونی آن‌ها به خاطر چیزهایی که می‌دانند، اما نمی‌توانند به هر دلیلی بازگو کنند به بیننده القا می‌شود. در این القا شدن البته فیلم‌برداری هم تاثیرگذار است. نماهای مدیوم محمود کلاری باعث شده تا بیننده یک نظاره‌گر مطلق باشد، کلوزآپ یا لانگ‌شات خاصی را نمی‌بینیم، نیاز نیست مثل جدایی دوربین کاراکترها را دنبال کند، فقط با یک زاویه‌ی ثابت و ساکن آن‌ها را به تصویر می‌کشد. این سکون البته بعضی جاها با هدف خاصی به هم می‌خورد، برای مثال در سکانس پایانی که سمیر داخل اتاق بیمارستان است دوربین با حوصله همراه او حرکت می‌کند و در نهایت در نقطه‌ای که دلش می‌خواهد آرام می‌گیرد. موسیقی هم به همین شکل است، مشابه فیلم یا فیلم‌های قبلی فرهادی هیچ موسیقی متنی وجود ندارد! تنها در لحظه‌ی پایانی است که موسیقی شروع می‌شود و مخاطب با توجه به شناختی که از سبک فرهادی دارد متوجه می‌شود که فیلم تمام شده. هرچند پایان گذشته به نوعی با پایان تمام فیلم‌هایش فرق دارد. اگر سلین آن قطره اشک را نمی‌ریخت شاید وضع فرق می‌کرد؛ بازگشت سمیر و زدن عطر، آن هم نه به دستش بلکه به گردنش، و حرف زدن با سلین باعث می‌شود او یک‌قطره اشک بریزد، قطره اشکی که از دید سمیر پنهان می‌ماند اما بیننده آن را می‌بیند. اگر این قطره اشک نبود شاید بسته‌ترین پایان را در بین فیلم‌های فرهادی می‌دیدیم اما این اشک و مکث بیش از حد سمیر باعث می‌شود داستان‌های متفاوتی در ذهن هر بیننده شکل بگیرند، و همانطوری که فرهادی دوست دارد فیلم بعد از به پایان رسیدنش تازه در ذهن مخاطب شروع می‌شود. و به این روال "گذشته"، گذشته‌ی فیلمی می‌شود که در ذهنتان خواهید دید.

امین شیرپور

http://true-story.blogfa.com
http://s2.picofile.com/file/7117131719/arrow_left.gif این نقد در سایت نقد فارسی: اینجا
http://s2.picofile.com/file/7117131719/arrow_left.gif این نقد در سایت کافه نقد: اینجا


لایو بازدید : 8 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (0)
ﺑﭽﻪ ﻣﻴﺮﻩ ﭘﻴﺶ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﻣﻲ ﭘﺮﺳﻪ:

ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﺯﻧﻲ ﻳﺎ ﻣﺮﺩﻱ؟

ﻣﺎﻣﺎﻥ : ﺯﻧﻢ ﺩﻳﮕﻪ ﭘﺲ ﭼﻴﻢ؟!

ﺑﭽﻪ : ﺑﺎﺑﺎﻳﻲ ﭼﻲ؟ﺍﻭﻧﻢ ﺯﻧﻪ؟

ﻣﺎﻣﺎﻥ : ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎﻳﻲ ﻣﺮﺩﻩ!!!

ﺑﭽﻪ : ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻴﮕﻲ ﻣﺎﻣﺎﻥ؟

ﻣﺎﻣﺎﻥ : ﺁﺭﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﭼﻲ؟

ﺑﭽﻪ : ﻫﻴﭽﻲ ﻭﻟﺶ ﮐﻦ ... ﺩﻳﮕﻪ ﮐﻲ ﺯﻧﻪ؟



لایو بازدید : 16 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (0)
شاهکارهای ارزشمند "پترکارل فابرژه Peter Carl Faberge" هنرمند جواهرساز روسی در قرن بیستم اساس و بنیان صنعت جواهرسازی را به طورکلی دگرگون کرد. از جمله سایر رهاوردهای سال‌های اول قرن بیستم سیر صعودی استفاده از قطعات شیشه‌ای در ساخت زیورها بود که در واقع نوعی گذر از موادی به مواد دیگر به حساب می‌آید. هر چند در این دوره استفاده از مواد فسیلی در ساخت جواهرات از سایر مواد پیشی گرفت، اما قطعات شیشه‌ای جایگاه خود را به عنوان مهمترین ماده مصرفی در هنر جواهرسازی اروپا همچنان حفظ کرد. منطقه"بوهمیا Bohemia " به سبب تولید قطعات شیشه‌ای، به کمک ماشین‌های "سواروفسکی"، تبدیل به اصلی‌ترین قطب تامین این ماده در قرن بیستم شد. سبک سست و بیجان "آرنوو Art Nouveau"در اوایل قرن بیستم جانی تازه گرفت و صنایع دستی غرب را تحت تاثیر قرار داد.
"شارل رنه لالیک Charies Rene "که آثار شگفت انگیز موسوم به "اُبژه دار Objet dArt" و سایر جواهرات فوق‌العاده زیبا را خلق کرد، بنیانگذار جواهرسازی به سبک آرنوو بود. این سبک با شروع جنگ جهانی اول به ناگهان متوقف شد. در این قرن نوع دیگری از صنعت جواهرسازی مطرح شد که عبارت بود از "طراحان مد". آثار هنری این طراحان که اغلب از سنگ‌های ارزان قیمت و گاهی از مواد قیمتی ساخته می‌شد، به‌طورمعمول حاصل ذوق و سلیقه شخصی بود تا محصول یک کار مدرن و پیشرفته. نخستین کسی که در این مسیر گام نهاد، جواهر ساز هنرمندی به نام "کوکوشانل Coco Channel" بود. وی در دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۶۰ با نگرشی نو اقدام به ساخت زیورهای آویختنی با الهام از آثار و نمادهای طلسم گونه که تقلیدی اغراق‌آمیز از نمادهای واقعی بود، کرد و زیورهایی چون آبشارهای مروارید را که در روز مورد استفاده قرار می‌گرفتند، ساخت.
شانل معتقد بود که زنان باید از جواهرات بدل استفاده کنند، به‌ویژه اگر مبین استقلال و برخلاف آداب و سنت‌های گذشته باشد. دومین مروج این هنر"السااسکیا پارلی Elsa Schiaparelli" بود. او انواع گل‌ها، پرهای پرندگان، قطعات چینی و حتی پوست را در کنار قطعات شیشه‌ای مورد استفاده قرار می‌داد. طرح‌های او با تاثیرپذیری از احساسات درونی و عواطف "کولیانه" و نیز با الهام از مکتب‌های جدید هنری نظیر فوتوریسم، سورئالیسم و نئوکلاسیسم از یک سو و هنر سیاه‌پوستان آمریکا از سوی دیگر شکل گرفته‌اند. اسکیاپارلی در ساختن برخی زیورها، از آثار کلاسیک دوستان هنرمند خود الهام گرفته است. گوشواره‌های "سالوادر دالی" و سنجاق سینه مدل چشمی "ژان کوکتوJean Cocteau " از آن جمله‌اند.
تا اواخر دهه ۱۹۳۰، جلوه‌های سوررئالیستی و غریب پردازی سبک‌های "سوررئالیسم" و "کویرکی Qirky " بازار جواهرات را در اختیار داشتند. در دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ تکنیک جدید برجسته‌کاری روند جواهرسازی نو را شتاب بیشتری بخشید. در دهه ۱۹۲۰ زیورهای برجسته از نوع "بک لایت Bakelite" با استقبال فراوانی روبه رو شد. این زیورها که اغلب به شکل حیوانات و انواع گل‌ها در تاریخ جواهرسازی متداول بود، ساخته‌می‌شد.
زیورهای برجسته به دلیل سطوح صیقلی و اشکال و پیکره‌های زیبای روی آن و نیز بهره‌مندی از رنگ‌های قوی شیشه مورد توجه و استقبال مصرف کنندگان ثروتمند قرار گرفت. طبقه کارگر نیز از زیورهای برجسته استفاده می‌کردند، اما از نوع ارزان قیمت آن. جواهرسازانی چون "هنکل Henkel"، "گروس"، "اسکیاپارلی" و"لالیک Lalique" آثار زیبایی را در زمینه زیورهای برجسته از خود برجای گذاشته‌اند.
در خلال این قرن شیوه "آردکوArt Deco " رفته رفته تبدیل به نوعی سبک در ساخت و تولید زیورهای آویختنی شد و در کنار شاهکارهای فوق‌العاده با ارزش جواهر سازان پاریسی چون "کارتیه"، هنرمندان اقدام به ساخت زیورهایی چون سنگ‌های باریک برزویی یا نمادهای سیاحتی مانند ترن‌های مسافرتی، قایق و هواپیما برای تامین خواست آرایشی خانم‌های مد پسند کردند.
ظهور نهضت هنری "باوهاوس" و عصر به اصطلاح "جاز" موجب رواج زیورهای کرومی به شکل‌های هندسی شد. کشف قبر "توتان‌خامون"» در سال ۱۹۲۲ در مصر تاثیر به‌سزایی روی این سبک طراحی گذاشت در حالی که پاریس در ارائه مدهای مختلف در زمینه زیورها همچنان پیشتاز بود. ساخت زیورهای آویختنی در ایالات متحده آمریکا، به‌دنبال ورشکستگی مالی "وال استریت" در سال ۱۹۲۹، تبدیل به یک صنعت رو به رشد شد. این تحول مهم از سبک آردکو، صنعت فیلم سازی‌هالیوود و نوعی تجددگرایی در هنر که از سوی رسانه‌های گروهی بلوک سرمایه گذاری تبلیغ می‌شد بود.
 اگرچه ساخت و تولید زیورها در اروپا با شروع جنگ جهانی دوم متوقف شد، در عوض در آمریکا با گام‌های سریعتر به رشد و توسعه خود ادامه داد. صنعت جواهرسازی در دهه ۱۹۵۰ متاثر از بینش "کریستین دیورChristian Dior" بود. آثار هنری او بیشتر با بهره گیری از ترکیب محافظه کارانه شیشه‌های رنگی و حفظ ارزش‌های سنتی آن ساخته شده‌اند. "میریام‌هاسکل Miriam Haskell"، "هوبه و‌هاهتی کارنگی. Hobe & Hattic " از جمله طراحان مشهور این دوره بودند.
انقلاب جوانان در دهه ۱۹۶۰ چهره جدیدی از این حرفه را به جهانیان معرفی کرد. تلفیقی از دستاوردهای هنر نو و تکنولوژیک در زمینه برجسته کاری، اساس کار هنرمندانی چون "پاکو رابان Paco Rabanne"را در خلق آثاری به شیوه "آپ آرت" تشکیل می‌دهد.
 "رایان" با استفاده از حلقه‌های مثلثی برجسته به رنگ روشن و حتی شفاف اقدام به ساخت قطعات بزرگ و ساده هندسی کرد. ترکیب بندی رنگ‌ها و حرکت در قسمتهای مختلف آثار او بیشتر القای نقاشی‌های "آپ - آرت Op - art " را می‌کند. شاید در این دوران نخستین زیورهای پست‌مدرنیسم که به دست "کنت جی لین Kenneth Jay Lane" ساخته شده، ترکیب اغراق آمیز سنگ‌های قیمتی با نمادهای بزرگ حیوانات در این برهه سبک‌های تاریخی صنعتی جواهرسازی در غرب را با نوعی تمسخر دگرگون کرد. "کنت جی لین" با استفاده از قطعات شیشه‌ای، پوست مار و قطعات برنزی قدیمی، گل سینه‌هایی به شکل سرحیوانات می‌ساخت که ضمن ارزان قیمت بودن بسیار بدیع جلوه می‌کرد.
تغییر سبک هنری در دهه ۱۹۷۰ موجب تغییر در سبک جواهرسازی از مکتب "فوتوریسم" به سبک "نوستالژیک Nostalgic "شد و در نتیجه علاقه به زیبایی و ارزش گل‌ها، تعالیم مکتب "هیپی‌ها" و نمادهای قومی تجدید شد. آزادی به‌کارگیری مواد و شیوه‌هایی که در میان هنرمندان جواهرسازی در اوایل این قرن رواج داشت، در این دوره نیز در میان گروه وسیعی از سازندگان صنایع دستی و جواهرات گسترش یافت. جواهراتی که طراحان پاره وقت جواهر ساان در کارگاه‌های خانگی تهیه می‌کردند، بخش وسیعی از بازار این صنعت در فروشگاه‌ها و گالری‌های اروپا را به خود اختصاص داد و در دسترس عام قرار گرفت.
در اواخر دهه ۱۹۷۰ سبک "پانک" از راه رسید، که در واقع آخرین فصل از طراحی جواهرات در اروپا به حساب می‌آید. به دنبال ظهور این سبک بود که زنجیر دوچرخه، تیغ اصلاح، صلیب‌های فلزی و سنجاق قفلی‌ها به جرگه زیورهای شخصی پیوستند. طراحان جواهرات دهه ۱۹۸۰ سبک پیشتاز خود را با خلق آثاری مشخص و مستقل از روند هنری زیورها و پوشاک و در عین حال دارای هماهنگی و همخوانی با آنها عرضه کردند.
به‌طورمثال"مایکل دناردو Michael de Nordo " مجسمه‌های مینیاتوری خود را از پیچ و مهره و چرخ دنده‌ها ساخت. "جان ویند John Wind " موفقیت شایانی در ساخت دستبندهایی از اتصال صفحات گوناگون ساعت‌های مچی کسب کرد. "بیلی بوی" با استفاده از پلاستیک، سنگ‌های نتراشیده و رنگ‌های تند به خلق آثار برجسته و زیبایی دست زد و "آندرولوگان Andrew Logan"با استفاده از آیینه‌ها و شیشه‌های شکسته و سنگ‌های رنگی روکوب طلا واشیای استفاده شده در دهه ۱۹۸۰ آثاری خلق کرد که تحسین همگان را بر انگیخت.
 
شیشه و سرامیک
از میان مواد اولیه مورد استفاده طراحان جواهر، شیشه و سرامیک نه تنها ارزانتر بلکه دارای کاربرد بیشتر است. از مهره‌های شیشه‌ای و سرامیکی در ساخت انواع زیور، گردنبند تک مهره‌ای تا النگوها و خلخال‌هایی استفاده می‌کنند که در آنها مهره‌هایی به شکل دانه کار شده‌است. مهره‌های شیشه‌ای و سرامیکی از روزگاران دور تاکنون در ساخت زیورها مورد استفاده بوده، به طوری که "تغییرات کوچک تمدن" و "مشتی کوچک" از تاریخ لقب گرفته و همواره با پیشرفت‌های تکنولوژیکی و اقتصادی تمدن در ارتباط نزدیکی بوده‌اند.
 شیشه
اولین مهره‌های شیشه‌ای از غرب آسیا به‌دست آمده و به هزاره سوم قبل از میلاد مسیح منسوب است. اما استفاده از این مهره‌ها تنها از سال ۱۴۰۰ قبل از میلاد در مصر رواج یافت. مصری ها علاقه زیادی به شیشه‌های قطور و مات داشتند و آنها را رنگ می‌زدند تا شبیه فیروزه و سنگ لاجورد شود. ولی فینیقی‌ها که شاید سازنده‌زیباترین مهره‌ها و آویزهای شیشه‌ای دنیای کهن باشند، شیشه‌هایی به شکل سرانسان و حیوانات در اندازه‌های کوچک می‌ساختند. در اواخر قرن دوم و سوم قبل از میلاد، فنون ساخت شیشه طراحی، سایش و قالب سازی را برمی‌گرفت. لوله دم را رومیان اختراع کردند و تولید انبوه مهره‌های شیشه‌ای آغاز شد.
جواهرسازان قدیم مهره‌های شیشه‌ای بسیار پرکاری تولیدمی‌کردند که "مهره‌چشم"، "مهره‌های چند وجهی" و "مهره‌های چند تکه"‌از آن جمله است. مهره‌های چند تکه که از کنار هم قرار دادن پلاک‌های متعدد یا سطوح زاویه دار، ساخته شده‌است و از برش شیشه طرح‌دار به‌دست می‌آید. این شیشه عصایی شکل با گداختن چند لایه شیشه به رنگ‌های مختلف با هم، در درون کوره به‌نحوی ساخته می‌شود که طرح حلقه‌های هم مرکز و هم رنگ در تمام طول عصا پخش شود.
 در قرن چهاردهم، ونیز مهمترین تولیدکننده مهره‌های شیشه‌ای جهان بود و مهره‌های شیشه‌ای ونیز در سراسر جهان خریدار داشت. از مشهورترین مهره‌های ونیزی می‌توان از" شورونchevron" و مهره‌های "هزار تکه millefiori" نام برد که با استفاده از روش‌های پیچیده‌ای ساخته می‌شدند . در مرحله تولید یک کره‌توخالی از شیشه مذاب به دو صفحه فلزی با میله‌هایی وصل شده بود که دو مرد که هر کدام یک طرف طناب در دست داشتند به دو سوی مخالف حرکت می‌کردند و کره را از دو سو می‌کشیدند تا به شکل عصای تو خالی درآید. سپس از محفظه شیشه‌ای تو خالی هزاران مهره می‌بریدند.
سومین تحول عمده در ساخت زیورهای شیشه‌ای در دوره‌انقلاب صنعتی به وقوع پیوست. برش دادن مهره‌ها و نیز نصب سنگ بر مهره‌ها در انگلستان، فرانسه و بوهم آلمان توسعه یافت، که الماس و انواع سنگ‌های قیمتی تراش‌دار را تقلید می‌کردند.
ابداع شیشه رنگین‌کمانی توسط تیفانی منجر به ساخت مهره‌های جدید، قبل از قرن بیستم شد و ساخت زیورهای شیشه‌ای قالب‌گیری شده همراه با سبک برجسته‌کاری سنگ‌های قیمتی در قرن نوزدهم رواج یافت.
مهره‌های شیشه‌ای هنوز در سراسر جهان کاربرد دارد. آفریقایی‌ها و سرخپوست‌ها مهره‌های اروپایی را با سنت رنگ‌آمیزی و طراحی جواهرات خود تلفیق می‌کنند و بر این عقیده‌اند که مهره‌های "بودومBodom" آفریقایی که در لغت به معنای" پارس کردن " است صاحبش را از خطر آگاه می‌کند. این مهره‌ها از خاک، و اغلب پودر شیشه بازیافت شده است.
نوعی دیگر مهره مشهور ژاپنی و کره‌ای به شکل ویرگول است که "ماگاتاما magatama" نامیده می‌شود. چینی‌ها همواره مهره‌های پیچیده‌ای می‌ساختند از قبیل مهره‌هایی با نقش‌های ظریف حیوانات که بر شیشه شفاف و زینت یافته با مارپیچ خش‌دار از شیشه آبی حک شده‌بود.

لایو بازدید : 13 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (0)

کوتاهی زمان را وقتی فهمیدم که در کنارت بودم ...

طولانی بودن انرا وقتی فهمیدم که در انتظارت ...

و حالا که دلتنگم...زمان ایستاده!!!


لایو بازدید : 8 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (0)

ماه «ذى الحجّه»، آخرين ماه «سال هجرى قمرى» است و ماهى است بسيار پربركت. بزرگان دين هنگامى كه اين ماه وارد مى شد، اهمّيّت ويژه اى به عبادت در آن مى دادند.

به گزارش صبح تفت، ماه «ذى الحجّه»، آخرین ماه «سال هجرى قمرى» است و ماهى است بسیار پربرکت. بزرگان دین هنگامى که این ماه وارد مى شد، اهمّیّت ویژه اى به عبادت در آن مى دادند. مخصوصاً در دهه اوّل این ماه .در بعضى از روایات آمده است، شب هاى دهگانه اى که قرآن در سوره «والفجر و لیال عشر» به آن سوگند یاد کرده است، شب هاى دهه اوّل این ماه شریف است،و این سوگند به خاطر عظمت آن است.

خداوند در سوره حج (آیه ۲۸) ضمن بیان فریضه بزرگ «حج» سخن از «أیّام مَعْلُومات» گفته است که مؤمنان باید در آن به یاد خدا باشند. یکى از تفسیرهاى معروفِ «أیّام مَعْلُومات» که در روایات نیز آمده است، ده روز اوّل ماه ذى الحجّه است. بنابراین، هم شب هاى آن عزیز است و هم روزهاى آن.
در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که عبادت و کار نیک در هیچ ایّامى به اندازه این ایّام (ده روز اوّل ماه ذى الحجّه) فضیلت ندارد.
افزون بر اینها، هم صدا شدن با زوّار خانه خدا در این ماه، و یاد و خاطره مراسم باشکوه حج و معنویّت و برکات آن، حال و هواى دیگرى به انسان مى دهد; مخصوصاً براى کسانى که در سلک زوّار سعادتمند خانه خدا قرار گرفته اند، یا با یاد و خاطره آنها همراهند.

برای مشاهده اینفوگرافی در ابعاد بزرگتر روی آن کلیک کنید

amal zihajelarg


لایو بازدید : 7 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (0)
حضرت رضا علیه السلام فرمود :
بعضی زن ها براى شوهرشان ‏بهترین غنیمت هستند ، زنانی که به شوهرشان اظهار محبت کنند.
مستدرک ج 2 ص 532

امام صادق علیه السلام فرمود :
هر زنى که به شوهرش احترام کند و آزارش نرساند خوشبخت و سعادتمند خواهد بود.
بحار ج 103 ص 253


رسول خدا (ص) فرمود :
هر چه ایمان انسان کامل تر باشد به‏ همسرش بیشتر اظهار محبت می نماید.
بحار جلد 103 ص 228

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود :
این سخن مرد که به همسرش می گوید : واقعا ترا دوست دارم ، هرگز از قلبش خارج نخواهد شد.
شافى جلد 2 ص 138

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود :
بهترین شما مردى است‏ که با همسرش به خوبى رفتار کند و من از همه شما نسبت ‏به همسرم‏ خوشرفتارتر هستم.
وسائل ج 14 ص 122

پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود :
هر زنی که در مقابل بد اخلاقى ‏هاى شوهرش ‏بردبارى کند خدا ثواب آسیه دختر«مزاحم‏»را به وى عطا خواهد کرد.
بحار ج 103 ص 247

امام سجاد علیه السلام فرموده اند :
دوست دارم پولی داشته ، وارد بازار شوم و از قصابی گوشتی بخرم و برای همسر و عائله ام ببرم. من این کار را از آزاد کردن بنده در راه خداوند تبارک و تعالی بیشتر دوست دارم.
بحار ج 46 ص
امام محمد باقر علیه السلام فرموده اند :
به راستی که خداوند عزوجل بر زنان و مردان جهاد را واجب کرده است اما جهاد مردان آن است که (برای حفظ دین و مملکت) مال و خون خود را بذل کنند تا در راه خدا کشته شوند و اما جهاد زن آن است که در مقابل دشواری های زندگی همسرش صبر کند.مکارم الاخلاق فی حق الزوج علی المراة (ط بیروت ص 215)
3. و نیز فرمودند : جهاد زن مواظبت مراقبت و نگهداری شوهر است
لایو بازدید : 9 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (0)


به نام خدا

سلام

هممون یک سری گفته ها،درد و دل ها و خیلی صحبت هایی با خدامون داریم.خدایی که هر موقع بری پیشش هست هر وقت بخوای باهات صحبت میکنه هواتو داره وقتی تو باهاش قهر کنی اون منتظرته...

هروقت به حرفش گوش نکنی منتظر بهونست تا ندیده بگیره...

خیلی خدای خوبی داریم...

راستی ماها هروقت بهمون بگن چه انتظاراتی از طرف مقابل داری یک لیست بلندبالا تهیه میکنیم ولی وقتی میگن که به نظرت اون چه انتظاراتی ازت داره...

به نظرتون خدا از ماها چی میخواد؟ما باید در مقابل خدا چیکارا بکنیم؟خدا که این همــــــــــــه به ما لطف کرده ما چیکار کردیم و چه باید بکنیم؟؟؟


گفتم: خسته‌ام 
گفت: "لاتقنطوا من رحمة الله" از رحمت خدا ناامید نشید (زمر/53) 

گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!

گفت: "فاذکرونی اذکرکم" منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152)

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟ 

گفت: "و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا" تو چه می‌دانی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63)


گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟ 

گفت: "واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله" کارهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/109)


گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچک است... یک اشاره‌ کنی تمامه!
گفت: "عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم" شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216)

گفتم: "انا عبدک الضعیف الذلیل..." اصلا چطور دلت میاد؟ 

گفت: "ان الله بالناس لرئوف رحیم" خدا نسبت به همه‌ی مردم (نسبت به همه) مهربان است (بقره/143)


گفتم: دلم گرفته 

گفت: "بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا" (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/58)


گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله 

گفت: "ان الله یحب المتوکلین" خدا آنهایی را که توکل می‌کنند دوست دارد (آل عمران/159)


گفتم: خیلی چاکریم! ولی این بار، انگار گفتی: حواست را خوب جمع کن!

گفت: "و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره" بعضی از مردم خدا را فقط به زبان عبادت می‌کنند. اگه خیری به آنها برسد، امن و آرامش پیدا می‌کنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنند (حج/۱۱) 

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم؛ 

گفت: "فانی قریب" من که نزدیکم (بقره/186)


گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد به تو نزدیک بشوم 

گفت: "و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال" هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205)


گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

گفت: "ألا تحبون ان یغفرالله لکم" دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! (نور/22)


گفتم: معلومه که دوست دارم مرا ببخشی 

گفت: "و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه" پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید (هود/90)


گفتم: با این همه گناه... آخر چه کاری می‌توانم بکنم؟ 

گفت: "الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده" مگر نمی‌دانید خداست که توبه را از بنده‌هایش قبول می‌کند؟! (توبه/104)


گفتم: دیگر روی توبه ندارم 

گفت: "الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب"(ولی) خدا عزیز و دانا است، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/3)


گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟ 

گفت: "ان الله یغفر الذنوب جمیعا" خدا همه‌ی گناه‌ها را می‌بخشد (زمر/53)


گفتم: یعنی اگر باز هم بیابم؟ بازهم مرا می‌بخشی؟ 

گفت: "و من یغفر الذنوب الا الله" [چرا که نه!] به جز خدا کیه که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/۱35)


گفتم: نمی‌دانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتشم می‌زند؛ ذوبم می‌کند؛ عاشق می‌شوم! ... توبه می‌کنم 

گفت: "ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین" [این را بدان که] خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره/222)


ناخواسته گفتم: "الهی و ربی من لی غیرک" ای خدا و پروردگار من! [آخر] من جز تو که را دارم؟

گفت: "الیس الله بکاف عبده" خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/36)


گفتم: در برابر این همه مهربانیت چه کار می‌توانم بکنم؟ 

گفت: "یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما" ای مؤمنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هایش بر شما درود و رحمت می‌فرستند تا شما را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیاورند. خدا نسبت به مؤمنین مهربان است. ( احزاب/42)


گفتم: هیچ کسی نمی‌داند تو دلم چه می‌گذرد 

گفت: "ان الله یحول بین المرء و قلبه" خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24)


گفتم: غیر از تو کسی را ندارم 

گفت: "نحن اقرب الیه من حبل الورید" ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16)


با خودم گفتم: خداوند!... خالق هستی!... با فرشته‌هایش!... به ما درود می‌فرستند تا هدایت شویم؟! ...
پس باید ثابت کنم که شایسته‌ی سلام و درود عرشیانم.
باید گوهر درونم را از هرچه زنگار پاک کنم
...


لایو بازدید : 5 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (0)

پرسیدن که عیب نیست. مخصوصا از کسانی که «دانستن را حق مردم» می‌دانند! و طی سه دهه گذشته بارها بر این «حق» اصرار ورزیده‌اند. از این روی، پرسشی که در پیش است و آنچه این نوشته در پیوست خود دارد، نباید دولتمردان محترم را آزرده‌خاطر کند و یا این تلقی را پدید آورد که قرار است زحمات متراکم و روزهای پرکار آنها نادیده گرفته شود. پرسش درباره سفر نیویورک است، سفری که طی چند روز گذشته پیرامون دستاوردهای آن تبلیغات پرحجم و گسترده‌ای شده و این تبلیغات کماکان ادامه دارد. پرسش اما، این است که جناب رئیس‌جمهور محترم و هیئت همراه ایشان در سفر نیویورک و در تعامل با آمریکا و متحدانش «چه داده‌اند و چه گرفته‌اند»؟ و در این‌باره گفتنی‌هایی هست؛
1- سخنرانی آقای دکتر روحانی رئیس‌جمهور محترم کشورمان در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و مصاحبه‌های بعدی ایشان با رسانه‌های آمریکایی، اگرچه در برخی از موارد که به آن اشاره‌ای گذرا خواهیم داشت، خالی از کاستی نبود ولی در مجموع می‌توان اظهارات جناب روحانی را در تاکید بر سیاست‌های کلان نظام، حمایت و دفاع از حقوق مردم شریف ایران و استدلال‌ها و مستنداتی که برای این منظور ارائه کرده بودند، مثبت ارزیابی کرده و مخصوصا بخش‌هایی از آن را شایسته تقدیر دانست. این بخش از سخنان رئیس‌جمهور محترم کشورمان با عصبانیت دشمنان تابلودار ایران اسلامی، مخصوصا رژیم صهیونیستی روبرو شد تا آنجا که نتانیاهو با شتابزدگی به اوباما و دولتمردان آمریکایی هشدار داد «فریب لفاظی‌های روحانی را نخورند»! لحن آرام و اظهارنظرهای آمیخته به آرامش‌ آقای روحانی در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها، مخصوصا آنجا که با استدلال منطقی و محکم همراه بود نیز - که نمونه‌های فراوانی از این دست را می‌توان آدرس داد- تحسین‌برانگیز بود. اما لحن ملایم رئیس‌جمهور محترم کشورمان و نشانه‌ها و پیام‌هایی که از خواست جدی ایشان برای فرو ریختن دیوار بلند بی‌اعتمادی میان ایران و آمریکا حکایت می‌کرد نه فقط غیر از «وعده‌های نسیه» و لفاظی‌های بی‌پشتوانه مقامات آمریکایی هیچ دستاورد دیگری به دنبال نداشت بلکه به گونه‌ای که اشاره خواهیم کرد کفه مواضع‌ طلبکارانه و خواسته‌های باج‌خواهانه حریف را نیز سنگین‌تر کرد.


لایو بازدید : 6 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (0)
در فیلم های ایرانی:زنه با روسری و مانتو میره تو اتاق میخوابه
مرد هم رو مبل ها.تو قسمت بعدی زنه حاملست
به این روش گرده افشانی گویند!
لایو بازدید : 15 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)
 تو قله خيالي و تسخير تومحال



 بخت مني که خوابي و تعبير تو محال



 اي همچو شعر حافظ و تفسير مثنوي



 شرح تو غير ممکن و تفسير تو محال



 عنقاي بي نشاني و سيمرغ کوه قاف



 تفسير رمز و راز اساطير تو محال



 بيچاره دچار تو را چاره جز تو چيست؟



 چون مرگ ناگزيري و تدبير تو محال



  اي عشق،اي سرشت من،اي سرنوشت من



 تقدير من غم تو و تغيير تو محال


لایو بازدید : 6 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

بر اوج محبت علی اوجی نیست

در بحر بجز کرامتش موجی نیست

در کل ممالک و مذاهب به جهان

مانند علی و فاطمه زوجی نیست

.

.

.

.

سالروز نورانی ترین پیوند هستی مبارک .

.

.

.

.

فاطمه جان؛ بسته خدا عقد تو را با علی

فاطمه شد چشم و چراغ خانه ات یا علی

سالروز پیوند گل باغ نبوی با امیرالمؤمنین مولا علی، تبریک و تهنیت.

.

.


لایو بازدید : 11 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

پيامبر گرامى رو به امير مؤمنان كرد و فرمود: آيا چيزى از امكانات مالى و اقتصادى براى ازدواج در اختيار دارد؟ 
آن حضرت پاسخ داد: پدر و مادرم فدايت باد! به خداى سوگند شرايط اقتصادى من بر شما پوشيده نيست. همه‏ى ثروت من در حال حاضر يك شمشير ستم سوز است و يك زره براى جهاد و يك شتر آبكش براى كسب و كار. 
آرى! اين دارايى على عليه‏السلام است و اين تمامى امكانات مالى و اقتصادى اوست كه مى‏خواهد با دخت يگانه‏ى پيامبر پيمان زندگى ببندد. 
پيامبر گرامى در برابر صداقت و جوانمردى وصف‏ناپذير امير مؤمنان در اوج كرامت و بزرگوارى فرمود: على جان! اما در مورد شمشيرت نظرم اين است كه شما به او نيازمندى تا بوسيله‏ى آن در راه خدا و دفاع از حقوق و امنيت انسانها به جهاد برخيزى و دشمنان تجاوز كار خدا را سر جايشان بنشانى...


لایو بازدید : 6 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)
پاییز................................

پاییز از راه رسید

مرا بغل کرد

بوسید

و من از آن چیزی ننوشتم

 

 

آنقدر از به خاطر آوردن خاطره هایم واهمه دارم

آنقدر احساس تلخ مبهمی وجودم را صدا میزند

آنقدر روز هایم تکرار دلشکستگی است

آنقدر لبریز از دلزدگی شده ام

آنقدر وجودم را با رنج ها قسمت کرده ام

آنقدر از"خودم" فاصله دارم.......

 

 

پاییز......!!

تو شاهد باش!

ببین که چگونه

در لفافه ی احساسم

به دنبال واژه ها می گردم

وچقدر عاجزم

از گفتن.....................................


لایو بازدید : 10 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

روزها می گذرد

و من توان توقف ندارم

مقصدی ناپیدا

و شهری بی نشان

در انتظار من است

 

 


لایو بازدید : 11 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

کل پاییز یک طرف.......!

غروباش یک طرف............!

چه روزایی درپیشه ک قراره دلمون بگیره تواین غروبا....

اشک بریزیم دلتنگ بشیم................!!!!!!!!!

پاییزجون....هوامون روداشته بااش...

نکنه توهم عاشـ♥ـق شدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟



اونایــــــــی که پایـــــیزرادوســـــــت ندارند...
نمیدونند که پاییزهمان بهاریـــــــــست ک عـ♥ـاشـــــ♥ـــــق شده است

دلم به اندازه تمام روزهای پاییزی گرفته است...

آسمان چشمانم به اندازه ی تمام ابرهای بهاری، بارانی است...

قلبم انگار به اندازه سردترین روزهای زمستانی، یخ زده است...

اما در وجودم کوره داغ تابستانی میسوزد...

چه چهار فصلی است سرزمین دقایق من!!!

و امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری...

که آدم نه خودش میداند دردش چیست

و نه هیچکس دیگر!!!

فقط میداند...

هرچه هوا سردتر میشود...

دلش آغوش گرم میخواهد...

چقـدر دلم تمام شدن می خواهـد ...
از آن تـــــمام شدن هایــــی که بشــود نقــــطه سرِ خط ...
و آنگــاه دیکـته تمـام شـود !
و من دیگــر آغــــــــــــــــــــــاز نشــــوم ...


همین کــه هستی ...

همیــن کـه لابـلای کلمـاتم نفس مـیکشی ،راه مـیروی

همــین کــه پـــــناهِ واژه هـایم شـده ای ...

همین کـه ســــــــــایـه ات هست ...

کافیست برای یک عمـــــر آرامـش ؛

بــــــــــاش ...

حتی همیـن قــدر دور...
تصمیمم را گرفته ام ….
از امشب…. تمام احساسی که به تو دارم را بیان می کنم…

می گویم که دوستت دارم , دلتنگتم , به آغوشت نیاز دارم !

به درک که مغرور میشوی ,

یا اینکه کمتر دوستم خواهی داشت و یا حتی ترکم می کنی و تنها می مانم !

مهم این است :

شاید فردایی نباشد , که عشقم را به پایت بریزم !

پس :

  ” دوستت دارم ” !

♥"تنهادلیل نفس های من"♥

♥مطمئن باش ک نمیتونم فراموشت کنم♥

♥منتظرروزدیدارمیمونم♥

♥شایدخیلیاتلاش کنند ک این عشقونابودکنن♥

♥ولی من نمیذارم عشقم....♥

دلم واست خیلی تنگ شده عزیزم


لایو بازدید : 6 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

 

عرق شرم و حیا بر پیشانی علی علیه‏السلام نقش بسته است.

این، بارِ اولی نیست که در محضر رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله زانو می‏زند؛

امّا این بار حاجتی دارد که شرم حضور و حیای معصومانه‏اش زبان سخن

گفتنش را می‏بندد. پشت چشم‏های روشنش آرزویی نشسته است.

پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله راز چشم‏های علی علیه‏السلام را می‏خواند.

پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏داند این چشم‏ها دریچه‏ای رو به بهشت دارند.

«لَعَلَّکَ جِئْتَ لِخُطبِ فاطِمَةَ؛ شاید به خواستگاری فاطمه آمده‏ای؟»


مدل های عینک آفتابی براتون گذاشتم برید حالشو ببرید
البته این مدل های جدید 2013 عینک آفتابی را از سطح فروشگاه ها جمع اوری کردم

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن اصل

لایو بازدید : 14 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

99271214568751039497.jpg


مدل های عینک آفتابی براتون گذاشتم برید حالشو ببرید
البته این مدل های جدید 2013 عینک آفتابی را از سطح فروشگاه ها جمع اوری کردم

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن اصل

لایو بازدید : 7 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)


محمد ترابیان پیرامون حضورش به عنوان مدیرعامل باشگاه سپاهان اظهار کرد: حضور من به عنوان مدیرعامل محبت اعضای هیئت مدیره بود و آنها تصمیم گرفتند که بنده را به عنوان مدیرعامل انتخاب کنند، امیدوارم بتوانم به اعتماد آنها پاسخ دهم.


مدل های عینک آفتابی براتون گذاشتم برید حالشو ببرید
البته این مدل های جدید 2013 عینک آفتابی را از سطح فروشگاه ها جمع اوری کردم

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن اصل

لایو بازدید : 5 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

افکارنیوز: یک مؤسسه عروسک سازی به نام "بیو جنریکا" واقع در استرالیا به توليد عروسك‌ هاي جاندار اقدام کرده که اين عروسك، يك پستاندار عقيم‌ شده و به كمك علم مهندسي ژنتيك ساخته شده است. اين عروسک زنده طوري ساخته شده كه امکان انجام دادن حركات محدودی همانند يك نوزاد داشته باشد به گونه‌ اي كه مدفوع بسيار مختصري داشته و به غذاي كمي هم احتياج دارد

 

     

                                                بقیه درادامه مطلب

 

 

 

 

 


مدل های عینک آفتابی براتون گذاشتم برید حالشو ببرید
البته این مدل های جدید 2013 عینک آفتابی را از سطح فروشگاه ها جمع اوری کردم

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن اصل

لایو بازدید : 2 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

هــــــوالحق

من غلام قمـــــــــــــــرم

آقا...
حتما قرار شاه وگدا هست یادتان
آری همان شبی که زدم دل نه نامتان
مشهد،حرم،صحن باب الجوادتان
آقا دلم عجیب گرفته برایتان

*****
آقـــــــــــــا شهادت جوادتـــــــــــــــــان تسلیت باد







مدل های عینک آفتابی براتون گذاشتم برید حالشو ببرید
البته این مدل های جدید 2013 عینک آفتابی را از سطح فروشگاه ها جمع اوری کردم

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن اصل

لایو بازدید : 11 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)
خبرگزاری فارس: غذایی که صیاد شیرازی از خوردنش امتناع کرد

صیاد شیرازی تا نگاهش به غذا افتاد اخم‌هایش در هم رفت و گفت: فرستادید از سنندج غذا بخرند؟ بگو این را ببرند، برای ما غذای سرباز بیاورند. گفتم: ‌قربان! خوشبختانه امروز تمام سربازان از همین غذا تناول می‌کنند.

زمستان سرد و سختی بود و مدام برف و باران می‌بارید. وضعیت عبور و مرور، حالت خاصی داشت. در روز خودرو نمی‌توانست عبور کند. از بس گل و لای بود به جای پوتین‌ها که درگل و لای گیر می‌کردند از چکمه‌های بلند باغبانی که همه کمک مردمی بود استفاه می‌کردیم.


مدل های عینک آفتابی براتون گذاشتم برید حالشو ببرید
البته این مدل های جدید 2013 عینک آفتابی را از سطح فروشگاه ها جمع اوری کردم

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن اصل

لایو بازدید : 10 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

چتر گرفتن بالای سر دیگر چه صیغه ای است 

من در این هوای ماتم زده پاییزی سر پناهی جز تو نمیخواهم


کاش به جای پاییز تو با مهر می آمدی


******************************************************



کاش اون لحظه ای که

یکی ازم میپرسه حالت چه طوره ؟

وجواب میدم خوبم.....

کسی باشه که محکم بغلم کنه

و آروم تو گوشم بگه:

"میدونم که خوب نیستی........ "


****************************************


دلــــــــــــــم لک زده

 واسه یه درددل ساده که تهش

پشیمونی نباشه ...



وقتی سرم درد میکند حتی قرص مسکن هم جواب نمیدهد

من چشم هایت را از کدئین بیشتر قبول دارم



مدل های عینک آفتابی براتون گذاشتم برید حالشو ببرید
البته این مدل های جدید 2013 عینک آفتابی را از سطح فروشگاه ها جمع اوری کردم

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن اصل

لایو بازدید : 31 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

تاریخ انجام برنامه : 10 الی 23 شهریور 1392

سرپرست برنامه : آقای سهیل جمالی

مسئول فنی برنامه : آقای احمد بختیاری

نفرات شرکت کننده در برنامه : آقایان سهیل جمالی , احمد بختیاری , روح الله عبدی و رسول محمودی

برنامه را در روز شنبه 1392.06.10 ساعت 14.30 آغاز کردیم و شب به شهرستان ماکو رسیده و آنجا استراحت کردیم .

یکشنبه 1392.06.11

صبح از شهرستان ماکو به سمت شهر مرزی بازرگان حرکت کرده که درحوالی ساعت12 در شهر بازرگان مشغول کارهای گمرکی شدیم که تا یک بعد ظهر به طول انجامید و ساعت 2 بعد از ظهر به وقت ایران وارد کشور ترکیه شدیم سعی کردیم که در کشور ترکیه توقف طولانی نداشته باشیم و حرکت خود را بی وقفه به سمت شهر والی (که شهری مرزی میان کشور ترکیه و گرجستان هست ) ادامه داده و حدود ساعت 23 وارد کشور گرجستان شدیم وشب را در شهر زیبای برژومی استراحت کردیم .


مدل های عینک آفتابی براتون گذاشتم برید حالشو ببرید
البته این مدل های جدید 2013 عینک آفتابی را از سطح فروشگاه ها جمع اوری کردم

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن اصل

لایو بازدید : 10 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)
http://media.jamnews.ir/medium1/1392/07/14/IMG09164427.jpg

این قبول که حذف استقلال در مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا و عدم صعود به دیدار فینال، آبی پوشان را دچار یک شرایط عصبی کرده بود اما این وسط "مجتبی جباری" چه کار می کرد و چه گناهی داشت؟!

 

واقعا چه دلیلی داشت بعد از حذف استقلال در مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا، علی فتح الله زاده از سوال خبرنگار 90 درباره به چشم آمدن غیبت جباری در میانه میدان برآشفته شود و تخت سینه "حامد راستگو" بکوبد؟! یا اینکه سید مهدی رحمتی پرسش ها درباره کمبود مجتبی جباری را اراجیف بخواند؟!

 

شاید دلیل آن را باید در دقایقی پس از شکست استقلال مقابل اف سی سئول جستجو کرد که یکی از دوستان مجتبی جباری و همبازیان سید مهدی رحمتی با صدای بلند در راهروهای رختکن استقلال، گل اول کره ای ها را حاصل اشتباه و غرور گلر استقلال خواند و با صدای بلند گفت: «فقط ادعا دارند ولی از فاصله 30 متری گل چیپ می خورند و ...»

 

 طرف یک هافبک جنگنده است که رابطه بسیار خوبی با مجتبی جباری دارد و به همان نسبت با سید مهدی رحمتی دچار مشکل شده است. لطفاً اسمش را خودتان پیدا کنید. سخت است؟ یک کد دیگر می دهیم که این بازیکن از بازی مقابل اف سی سئول محروم بود ...

 

دیگر باید متوجه شده باشید! به هر حال دودستگی در استقلال چالش جدید امیر قلعه نویی است که جمع کردن آن در شرایط کنونی بسیار سخت به نظر می رسد.


مدل های عینک آفتابی براتون گذاشتم برید حالشو ببرید
البته این مدل های جدید 2013 عینک آفتابی را از سطح فروشگاه ها جمع اوری کردم

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن اصل

لایو بازدید : 9 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)
بشر موجودی منطقی نیست ، موجودی است منطق تراش.
به هر کار دست زد و به هر چه عادت کرد ، سعی میکند برای آن دلیلی بتراشد
و عذر و بهانه ای بیاورد...وقتی حرف می زنیم، بیشتر میخواهیم خودمان را قانع کنیم
تا دیگران را ، کسی که قانع شده باشد ،
کسی که به اندیشه های خود ایمان داشته باشد، اصلا حرف نمی زند...
مدل های عینک آفتابی براتون گذاشتم برید حالشو ببرید
البته این مدل های جدید 2013 عینک آفتابی را از سطح فروشگاه ها جمع اوری کردم

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657

عینک ریبن اصل

لایو بازدید : 4 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)
بنویس برای بغض گلو گیر کرده این دختر گل فروش بنویس

بنویس براش که گلاشو که نخریدن هیچ دلشم شکستن

براش یه خط بنویس که فکر نکنه همه آدمها از جنس هم هستن


مدل های خرید تی شرت محرم را براتون بذارم
تی شرت محرم طرح نستعلیق
تی شرت محرم درجه یک مشکی

تی شرت محرم


لایو بازدید : 21 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)
 

سلام

دوستی برام پیام گذاشته که فایلهای داخل فلش مموریم نشون داده نمیشه .

البته حجمش دیده میشه ولی فایلها پنهان ( hidden )  هستن  . چیکار باید بکنم ؟!

دوست من !

طبق فرمول زیر عمل کنید ، درست میشه ...

 

فلش رو به سیستم بزنید . از استارت به داخل  Run برید  و در قسمت کادر  بنويسيد cmd  و ok کنید .در این حالت یه پنجره مشکی باز میشه . اسم درایوی رو که فلش رو  میخونه وارد کنید . مثلا  :K  و سپس اینتر رو  بزنید . بعد این فرمان    Attrib /s /d -a -s -r -h   رو  در اون قسمتی که چشمک میزنه بنویسید .

توجه داشته باشید که بعد از  Attrib  فاصله  و بعد از هر  کاراکتر دوباره فاصله بدید  .خط تیره هم همون علامت منهاس . بعد از اینکه فرمان رو بدقت وارد کردید اینتر رو بزنید و  چند لحظه صبر کنید . اونوقت همه اطلاعاتتون برمیگرده .

موفق باشید .

 


مدل های خرید تی شرت محرم را براتون بذارم
تی شرت محرم طرح نستعلیق
تی شرت محرم درجه یک مشکی

تی شرت محرم


تعداد صفحات : 9

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 350
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 68
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 72
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 96
  • بازدید ماه : 155
  • بازدید سال : 575
  • بازدید کلی : 5,854