به تاج بندگی ات طعنه میزنند...
مبادا دلسرد شوی بانو...
هیزم برای آتش غربت زهرا (س) نباش...
که این روز ها فاطمه (س) خیلی غریب است...
می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست
آنچـــــنان که تارو پود قلب من از هــــم گسست
می روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سرد
آن همه برفی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکست
می روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــاند
از هجوم سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته است
راســــــتی : یادت بمــــــــاند از گـناه چشم تو
تاول غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشست
طـــــــرح ویران کـــردنم اما عجیب و ســــــاده بود
روی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست
هزار بار آمدم خطت بزنم از قلبم
خود خودت را
یادت را
اسمت را
اما…
فقط قلبم پر شد از خط خطی های عاشقانه…
:- ؟
وبم پوسیده .. بوش تو کل خونه پیچیده .. :)))
وقتی کسی تو را عاشقانـــــــه
دوست دارد
شیوه ی بیــان اســم تـو
در صدای او متفاوت است
و تــــو ... ... ... می دانی
... که نامت
در لبهـای او ایمن است
"درست میشود " ، " توکل بر خدا " ، " تا خدا چه بخواهد " ، " قسمت نبود ".
گفتم : کی درست میشود ؟
گفت : کی گفتن کار ِ شیطان است.
خوشبینی ساده لوحانه اش اعصابم را بهم میریزد .
دنیای ِ مادر یا سفید است یا سیاه . یا میشود یا نشده است چون قسمت نبوده .
گفتم : چشمت را به کدام آینده دوخته ای ؟ من که از اینجا چیزی نمی بینم .
هر چه که باد برد ، کدامین باد برمیگرداند ؟
گناهی ندارد ، مادر که از قوانین فیزیک سر درنمی آورد . من به قانــون برگشت ناپذیری
سیستمها معتقدم ، من معتقدم هر چیز که رفت ، دیگر رفته . عشـــــــق که رفت دیگر
رفته ، مرد که رفت دیگر رفته ، زن که رفت دیگر رفته ، آرامش که رفت دیگر رفته ، آزادی
که رفت دیگر رفته . پارک هم که بروی و برگردی دیگر آدم ِ قبلی نیستی.
من نمیدانم ، توجیهات مادر از زندگی در کدامین چارچوب نظری جای میگیرد که منطقش
مثل جبر ِ بــولین فقط دو حالت ِ صفر و یک دارد !
مادر تمام زندگیش
سجاده ایست گسترده
در آستان وحشت ِ دوزخ
مادر همیشه در ته هر چیزی
دنبال جای ِ پای ِ معصیتی میگردد
و فکر میکند که باغچه را کفر یک گیاه آلوده کرده است
مادر تمام روز دعــــــــا می خــــــــواند
مادر گناهکار ِ طبیــــــــــعی اســت
و فوت میکند به تمام ِ گـــــــــلها
و فوت می کند به تمام ماهیها
و فوت می کند به خودش
مادر در انتظار ظهور است
و بخششی که نازل خواهد شد
کوتاهی زمان را وقتی فهمیدم که در کنارت بودم ...
طولانی بودن انرا وقتی فهمیدم که در انتظارت ...
و حالا که دلتنگم...زمان ایستاده!!!
به گزارش صبح تفت، ماه «ذى الحجّه»، آخرین ماه «سال هجرى قمرى» است و ماهى است بسیار پربرکت. بزرگان دین هنگامى که این ماه وارد مى شد، اهمّیّت ویژه اى به عبادت در آن مى دادند. مخصوصاً در دهه اوّل این ماه .در بعضى از روایات آمده است، شب هاى دهگانه اى که قرآن در سوره «والفجر و لیال عشر» به آن سوگند یاد کرده است، شب هاى دهه اوّل این ماه شریف است،و این سوگند به خاطر عظمت آن است.
خداوند در سوره حج (آیه ۲۸) ضمن بیان فریضه
بزرگ «حج» سخن از «أیّام مَعْلُومات» گفته است که مؤمنان باید در آن به
یاد خدا باشند. یکى از تفسیرهاى معروفِ «أیّام مَعْلُومات» که در روایات
نیز آمده است، ده روز اوّل ماه ذى الحجّه است. بنابراین، هم شب هاى آن عزیز
است و هم روزهاى آن.
در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که عبادت و کار نیک در
هیچ ایّامى به اندازه این ایّام (ده روز اوّل ماه ذى الحجّه) فضیلت ندارد.
افزون بر اینها، هم صدا شدن با زوّار خانه خدا در این ماه، و یاد و خاطره
مراسم باشکوه حج و معنویّت و برکات آن، حال و هواى دیگرى به انسان مى دهد;
مخصوصاً براى کسانى که در سلک زوّار سعادتمند خانه خدا قرار گرفته اند، یا
با یاد و خاطره آنها همراهند.
برای مشاهده اینفوگرافی در ابعاد بزرگتر روی آن کلیک کنید
به نام خدا
سلام
هممون یک سری گفته ها،درد و دل ها و خیلی صحبت هایی با خدامون داریم.خدایی که هر موقع بری پیشش هست هر وقت بخوای باهات صحبت میکنه هواتو داره وقتی تو باهاش قهر کنی اون منتظرته...
هروقت به حرفش گوش نکنی منتظر بهونست تا ندیده بگیره...
خیلی خدای خوبی داریم...
راستی ماها هروقت بهمون بگن چه انتظاراتی از طرف مقابل داری یک لیست بلندبالا تهیه میکنیم ولی وقتی میگن که به نظرت اون چه انتظاراتی ازت داره...
به نظرتون خدا از ماها چی میخواد؟ما باید در مقابل خدا چیکارا بکنیم؟خدا که این همــــــــــــه به ما لطف کرده ما چیکار کردیم و چه باید بکنیم؟؟؟
گفتم: خستهام
گفت: "لاتقنطوا من رحمة الله" از رحمت خدا ناامید نشید (زمر/53)
گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!
گفت: "فاذکرونی اذکرکم" منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152)
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفت: "و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا" تو چه میدانی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63)
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟
گفت: "واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله" کارهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/109)
گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بندهات هستم و ظرف صبرم کوچک است... یک اشاره کنی تمامه!
گفت: "عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم" شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216)
گفتم: "انا عبدک الضعیف الذلیل..." اصلا چطور دلت میاد؟
گفت: "ان الله بالناس لرئوف رحیم" خدا نسبت به همهی مردم (نسبت به همه) مهربان است (بقره/143)
گفتم: دلم گرفته
گفت: "بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا" (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/58)
گفتم: اصلا بیخیال! توکلت علی الله
گفت: "ان الله یحب المتوکلین" خدا آنهایی را که توکل میکنند دوست دارد (آل عمران/159)
گفتم: خیلی چاکریم! ولی این بار، انگار گفتی: حواست را خوب جمع کن!
گفت:
"و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته
فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره" بعضی از مردم خدا را فقط به زبان
عبادت میکنند. اگه خیری به آنها برسد، امن و آرامش پیدا میکنند و اگر
بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و
آخرت ضرر میکنند (حج/۱۱)
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم؛
گفت: "فانی قریب" من که نزدیکم (بقره/186)
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد به تو نزدیک بشوم
گفت:
"و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال"
هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد
کن (اعراف/205)
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفت: "ألا تحبون ان یغفرالله لکم" دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! (نور/22)
گفتم: معلومه که دوست دارم مرا ببخشی
گفت: "و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه" پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید (هود/90)
گفتم: با این همه گناه... آخر چه کاری میتوانم بکنم؟
گفت: "الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده" مگر نمیدانید خداست که توبه را از بندههایش قبول میکند؟! (توبه/104)
گفتم: دیگر روی توبه ندارم
گفت: "الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب"(ولی) خدا عزیز و دانا است، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/3)
گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟
گفت: "ان الله یغفر الذنوب جمیعا" خدا همهی گناهها را میبخشد (زمر/53)
گفتم: یعنی اگر باز هم بیابم؟ بازهم مرا میبخشی؟
گفت: "و من یغفر الذنوب الا الله" [چرا که نه!] به جز خدا کیه که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/۱35)
گفتم: نمیدانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتشم میزند؛ ذوبم میکند؛ عاشق میشوم! ... توبه میکنم
گفت:
"ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین" [این را بدان که] خدا هم
توبهکنندهها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره/222)
ناخواسته گفتم: "الهی و ربی من لی غیرک" ای خدا و پروردگار من! [آخر] من جز تو که را دارم؟
گفت: "الیس الله بکاف عبده" خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/36)
گفتم: در برابر این همه مهربانیت چه کار میتوانم بکنم؟
گفت:
"یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو
الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین
رحیما" ای مؤمنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی
هست که خودش و فرشتههایش بر شما درود و رحمت میفرستند تا شما را از
تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیاورند. خدا نسبت به مؤمنین مهربان است. (
احزاب/42)
گفتم: هیچ کسی نمیداند تو دلم چه میگذرد
گفت: "ان الله یحول بین المرء و قلبه" خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24)
گفتم: غیر از تو کسی را ندارم
گفت: "نحن اقرب الیه من حبل الورید" ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق/16)
با خودم گفتم: خداوند!... خالق هستی!... با فرشتههایش!... به ما درود میفرستند تا هدایت شویم؟! ...
پس باید ثابت کنم که شایستهی سلام و درود عرشیانم.
باید گوهر درونم را از هرچه زنگار پاک کنم...
پرسیدن که عیب نیست. مخصوصا از کسانی که «دانستن را حق مردم» میدانند! و طی سه دهه گذشته بارها بر این «حق» اصرار ورزیدهاند. از این روی، پرسشی که در پیش است و آنچه این نوشته در پیوست خود دارد، نباید دولتمردان محترم را آزردهخاطر کند و یا این تلقی را پدید آورد که قرار است زحمات متراکم و روزهای پرکار آنها نادیده گرفته شود. پرسش درباره سفر نیویورک است، سفری که طی چند روز گذشته پیرامون دستاوردهای آن تبلیغات پرحجم و گستردهای شده و این تبلیغات کماکان ادامه دارد. پرسش اما، این است که جناب رئیسجمهور محترم و هیئت همراه ایشان در سفر نیویورک و در تعامل با آمریکا و متحدانش «چه دادهاند و چه گرفتهاند»؟ و در اینباره گفتنیهایی هست؛
1- سخنرانی آقای دکتر روحانی رئیسجمهور محترم کشورمان در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و مصاحبههای بعدی ایشان با رسانههای آمریکایی، اگرچه در برخی از موارد که به آن اشارهای گذرا خواهیم داشت، خالی از کاستی نبود ولی در مجموع میتوان اظهارات جناب روحانی را در تاکید بر سیاستهای کلان نظام، حمایت و دفاع از حقوق مردم شریف ایران و استدلالها و مستنداتی که برای این منظور ارائه کرده بودند، مثبت ارزیابی کرده و مخصوصا بخشهایی از آن را شایسته تقدیر دانست. این بخش از سخنان رئیسجمهور محترم کشورمان با عصبانیت دشمنان تابلودار ایران اسلامی، مخصوصا رژیم صهیونیستی روبرو شد تا آنجا که نتانیاهو با شتابزدگی به اوباما و دولتمردان آمریکایی هشدار داد «فریب لفاظیهای روحانی را نخورند»! لحن آرام و اظهارنظرهای آمیخته به آرامش آقای روحانی در سخنرانیها و مصاحبهها، مخصوصا آنجا که با استدلال منطقی و محکم همراه بود نیز - که نمونههای فراوانی از این دست را میتوان آدرس داد- تحسینبرانگیز بود. اما لحن ملایم رئیسجمهور محترم کشورمان و نشانهها و پیامهایی که از خواست جدی ایشان برای فرو ریختن دیوار بلند بیاعتمادی میان ایران و آمریکا حکایت میکرد نه فقط غیر از «وعدههای نسیه» و لفاظیهای بیپشتوانه مقامات آمریکایی هیچ دستاورد دیگری به دنبال نداشت بلکه به گونهای که اشاره خواهیم کرد کفه مواضع طلبکارانه و خواستههای باجخواهانه حریف را نیز سنگینتر کرد.
بخت مني که خوابي و تعبير تو محال
اي همچو شعر حافظ و تفسير مثنوي
شرح تو غير ممکن و تفسير تو محال
عنقاي بي نشاني و سيمرغ کوه قاف
تفسير رمز و راز اساطير تو محال
بيچاره دچار تو را چاره جز تو چيست؟
چون مرگ ناگزيري و تدبير تو محال
اي عشق،اي سرشت من،اي سرنوشت من
بر اوج محبت علی اوجی نیست
در بحر بجز کرامتش موجی نیست
در کل ممالک و مذاهب به جهان
مانند علی و فاطمه زوجی نیست
.
.
.
.
سالروز نورانی ترین پیوند هستی مبارک .
.
.
.
.
فاطمه جان؛ بسته خدا عقد تو را با علی
فاطمه شد چشم و چراغ خانه ات یا علی
سالروز پیوند گل باغ نبوی با امیرالمؤمنین مولا علی، تبریک و تهنیت.
. .
پيامبر گرامى رو به امير مؤمنان كرد و فرمود: آيا چيزى از امكانات مالى و اقتصادى براى ازدواج در اختيار دارد؟
آن حضرت پاسخ داد: پدر و مادرم فدايت باد! به خداى سوگند شرايط اقتصادى من بر شما پوشيده نيست. همهى ثروت من در حال حاضر يك شمشير ستم سوز است و يك زره براى جهاد و يك شتر آبكش براى كسب و كار.
آرى! اين دارايى على عليهالسلام است و اين تمامى امكانات مالى و اقتصادى اوست كه مىخواهد با دخت يگانهى پيامبر پيمان زندگى ببندد.
پيامبر گرامى در برابر صداقت و جوانمردى وصفناپذير امير مؤمنان در اوج كرامت و بزرگوارى فرمود: على جان! اما در مورد شمشيرت نظرم اين است كه شما به او نيازمندى تا بوسيلهى آن در راه خدا و دفاع از حقوق و امنيت انسانها به جهاد برخيزى و دشمنان تجاوز كار خدا را سر جايشان بنشانى...
پاییز از راه رسید
مرا بغل کرد
بوسید
و من از آن چیزی ننوشتم
آنقدر از به خاطر آوردن خاطره هایم واهمه دارم
آنقدر احساس تلخ مبهمی وجودم را صدا میزند
آنقدر روز هایم تکرار دلشکستگی است
آنقدر لبریز از دلزدگی شده ام
آنقدر وجودم را با رنج ها قسمت کرده ام
آنقدر از"خودم" فاصله دارم.......
پاییز......!!
تو شاهد باش!
ببین که چگونه
در لفافه ی احساسم
به دنبال واژه ها می گردم
وچقدر عاجزم
از گفتن.....................................
روزها می گذرد
و من توان توقف ندارم
مقصدی ناپیدا
و شهری بی نشان
در انتظار من است
کل پاییز یک طرف.......! غروباش یک طرف............! چه روزایی درپیشه ک قراره دلمون بگیره تواین غروبا.... اشک بریزیم دلتنگ بشیم................!!!!!!!!! پاییزجون....هوامون روداشته بااش... نکنه توهم عاشـ♥ـق شدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلم به اندازه تمام روزهای پاییزی گرفته است... آسمان چشمانم به اندازه ی تمام ابرهای بهاری، بارانی است... قلبم انگار به اندازه سردترین روزهای زمستانی، یخ زده است... اما در وجودم کوره داغ تابستانی میسوزد... چه چهار فصلی است سرزمین دقایق من!!! و امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری...
که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچکس دیگر!!! فقط میداند... هرچه هوا سردتر میشود... دلش آغوش گرم میخواهد...
اونایــــــــی که پایـــــیزرادوســـــــت ندارند...
نمیدونند که پاییزهمان بهاریـــــــــست ک عـ♥ـاشـــــ♥ـــــق شده است
از آن تـــــمام شدن هایــــی که بشــود نقــــطه سرِ خط ...
و آنگــاه دیکـته تمـام شـود !
و من دیگــر آغــــــــــــــــــــــاز نشــــوم ...
♥"تنهادلیل نفس های من"♥
♥مطمئن باش ک نمیتونم فراموشت کنم♥
♥منتظرروزدیدارمیمونم♥
♥شایدخیلیاتلاش کنند ک این عشقونابودکنن♥
♥ولی من نمیذارم عشقم....♥
♥دلم واست خیلی تنگ شده عزیزم♥
عرق شرم و حیا بر پیشانی علی علیهالسلام نقش بسته است.
این، بارِ اولی نیست که در محضر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله زانو میزند؛
امّا این بار حاجتی دارد که شرم حضور و حیای معصومانهاش زبان سخن
گفتنش را میبندد. پشت چشمهای روشنش آرزویی نشسته است.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله راز چشمهای علی علیهالسلام را میخواند.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله میداند این چشمها دریچهای رو به بهشت دارند.
«لَعَلَّکَ جِئْتَ لِخُطبِ فاطِمَةَ؛ شاید به خواستگاری فاطمه آمدهای؟»
محمد ترابیان پیرامون حضورش به عنوان مدیرعامل باشگاه سپاهان اظهار کرد: حضور من به عنوان مدیرعامل محبت اعضای هیئت مدیره بود و آنها تصمیم گرفتند که بنده را به عنوان مدیرعامل انتخاب کنند، امیدوارم بتوانم به اعتماد آنها پاسخ دهم.
افکارنیوز: یک مؤسسه عروسک سازی به نام "بیو جنریکا" واقع در استرالیا به توليد عروسك هاي جاندار اقدام کرده که اين عروسك، يك پستاندار عقيم شده و به كمك علم مهندسي ژنتيك ساخته شده است. اين عروسک زنده طوري ساخته شده كه امکان انجام دادن حركات محدودی همانند يك نوزاد داشته باشد به گونه اي كه مدفوع بسيار مختصري داشته و به غذاي كمي هم احتياج دارد
بقیه درادامه مطلب
هــــــوالحق
آقا...
حتما قرار شاه وگدا هست یادتان
آری همان شبی که زدم دل نه نامتان
مشهد،حرم،صحن باب الجوادتان
آقا دلم عجیب گرفته برایتان
*****
آقـــــــــــــا شهادت جوادتـــــــــــــــــان تسلیت باد
صیاد شیرازی تا نگاهش به غذا افتاد اخمهایش در هم رفت و گفت: فرستادید از سنندج غذا بخرند؟ بگو این را ببرند، برای ما غذای سرباز بیاورند. گفتم: قربان! خوشبختانه امروز تمام سربازان از همین غذا تناول میکنند.
زمستان سرد و سختی بود و مدام برف و باران میبارید. وضعیت عبور و مرور، حالت خاصی داشت. در روز خودرو نمیتوانست عبور کند. از بس گل و لای بود به جای پوتینها که درگل و لای گیر میکردند از چکمههای بلند باغبانی که همه کمک مردمی بود استفاه میکردیم.
چتر گرفتن بالای سر دیگر چه صیغه ای است
من در این هوای ماتم زده پاییزی سر پناهی جز تو نمیخواهم
کاش به جای پاییز تو با مهر می آمدی
******************************************************
کاش اون لحظه ای که
یکی ازم میپرسه حالت چه طوره ؟
وجواب میدم خوبم.....
کسی باشه که محکم بغلم کنه
و آروم تو گوشم بگه:
"میدونم که خوب نیستی........ "
****************************************
دلــــــــــــــم لک زده
واسه یه درددل ساده که تهش
پشیمونی نباشه ...
وقتی سرم درد میکند حتی قرص مسکن هم جواب نمیدهد
من چشم هایت را از کدئین بیشتر قبول دارم
تاریخ انجام برنامه : 10 الی 23 شهریور 1392
سرپرست برنامه : آقای سهیل جمالی
مسئول فنی برنامه : آقای احمد بختیاری
نفرات شرکت کننده در برنامه : آقایان سهیل جمالی , احمد بختیاری , روح الله عبدی و رسول محمودی
برنامه را در روز شنبه 1392.06.10 ساعت 14.30 آغاز کردیم و شب به شهرستان ماکو رسیده و آنجا استراحت کردیم .
یکشنبه 1392.06.11
صبح از شهرستان ماکو به سمت شهر مرزی بازرگان حرکت کرده که درحوالی ساعت12 در شهر بازرگان مشغول کارهای گمرکی شدیم که تا یک بعد ظهر به طول انجامید و ساعت 2 بعد از ظهر به وقت ایران وارد کشور ترکیه شدیم سعی کردیم که در کشور ترکیه توقف طولانی نداشته باشیم و حرکت خود را بی وقفه به سمت شهر والی (که شهری مرزی میان کشور ترکیه و گرجستان هست ) ادامه داده و حدود ساعت 23 وارد کشور گرجستان شدیم وشب را در شهر زیبای برژومی استراحت کردیم .
این قبول که حذف استقلال در مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا و عدم صعود به دیدار فینال، آبی پوشان را دچار یک شرایط عصبی کرده بود اما این وسط "مجتبی جباری" چه کار می کرد و چه گناهی داشت؟!
واقعا چه دلیلی داشت بعد از حذف استقلال در مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا، علی فتح الله زاده از سوال خبرنگار 90 درباره به چشم آمدن غیبت جباری در میانه میدان برآشفته شود و تخت سینه "حامد راستگو" بکوبد؟! یا اینکه سید مهدی رحمتی پرسش ها درباره کمبود مجتبی جباری را اراجیف بخواند؟!
شاید دلیل آن را باید در دقایقی پس از شکست استقلال مقابل اف سی سئول جستجو کرد که یکی از دوستان مجتبی جباری و همبازیان سید مهدی رحمتی با صدای بلند در راهروهای رختکن استقلال، گل اول کره ای ها را حاصل اشتباه و غرور گلر استقلال خواند و با صدای بلند گفت: «فقط ادعا دارند ولی از فاصله 30 متری گل چیپ می خورند و ...»
طرف یک هافبک جنگنده است که رابطه بسیار خوبی با مجتبی جباری دارد و به همان نسبت با سید مهدی رحمتی دچار مشکل شده است. لطفاً اسمش را خودتان پیدا کنید. سخت است؟ یک کد دیگر می دهیم که این بازیکن از بازی مقابل اف سی سئول محروم بود ...
دیگر باید متوجه شده باشید! به هر حال دودستگی در استقلال چالش جدید امیر قلعه نویی است که جمع کردن آن در شرایط کنونی بسیار سخت به نظر می رسد.
سلام
دوستی برام پیام گذاشته که فایلهای داخل فلش مموریم نشون داده نمیشه .
البته حجمش دیده میشه ولی فایلها پنهان ( hidden ) هستن . چیکار باید بکنم ؟!
دوست من !
طبق فرمول زیر عمل کنید ، درست میشه ...
فلش رو به سیستم بزنید . از استارت به داخل Run برید و در قسمت کادر بنويسيد cmd و ok کنید .در این حالت یه پنجره مشکی باز میشه . اسم درایوی رو که فلش رو میخونه وارد کنید . مثلا :K و سپس اینتر رو بزنید . بعد این فرمان Attrib /s /d -a -s -r -h رو در اون قسمتی که چشمک میزنه بنویسید .
توجه داشته باشید که بعد از Attrib فاصله و بعد از هر کاراکتر دوباره فاصله بدید .خط تیره هم همون علامت منهاس . بعد از اینکه فرمان رو بدقت وارد کردید اینتر رو بزنید و چند لحظه صبر کنید . اونوقت همه اطلاعاتتون برمیگرده .
موفق باشید .
تعداد صفحات : 9