آخه چرا با احساسات بچه بازی میکنید چـرااا ؟؟؟
در روستای دور افتاده مردی هیزم شکن به همراه فرزند خردسالش زندگی می کردند..
طبق معمول که هیزم شکن از کار روزانه برمی گشت با صحنه ناگواری مواجه شد.
در هنگام ورود صدای فریاد و ناله پسرش را شنید و هنگامی که دوان دوان به سمت
اتاق پسرش می دوید سگ شان را با دهانی آغشته به خون مشاهد کرد.
هیزم شکن از فرط ناراحتی و عصبانیت شدید با تصور آنکه سگ به کودکش حمله ور
شده با شلیک تفنگ شکاریش حیوان را از پای در آورد و وقتی سراسیمه به اتاق
رسید فرزند خود را سالم ولی هراسان در کنار جسد بی جان گرگ دید. تازه متوجه شد
که سگ از پسرش محافظت کرده و مرد به دلیل زود قضاوت کردن جان نگهبان وفادارش
را گرفته است..
وقتی با شرمندگی به سمت بدن نیمه جان او برگشت
با افسوس گفت: ((خدایا کاش زود قضاوت نمی کردم!)).
خدایا بنده هات دارن زود قضاوت میکنن-پس تو چه صبری داری خدا ؟
خدایا تونگذر ازکسی که زودقضاوت میکنه!!!
سوچ نه پرسیدنیست نه توضیح دادنی!فقط فهمیدنی و استفاده کردنیست!
تموم شد و گان!
کاچی مد ظله تعالی
=))
پارسال تقریبا همین موقع بود که مدرسه ای پنج کلاسه در روستای گرمه چشمه توسط خیر محترم آقای ایمانی روشنق افتتاح گردید (در این وبلاگ در صفحات پایین گزارشی از افتتاح این مدرسه آمده است) با توجه به اینکه اغلب افراد این روستا در فعالیت های ساختمانی هستند و در این کار خبره هستند با رویت نقشه این مدرسه معترض شدند و از دست اندرکاران نوسازی تقاضا کردند که مبلغ مورد نظر خیر محترم را در اختیار هیئت امنای روستا قرار دهند و بقیه را از اهالی فرهنگ دوست روستا جمع کنند تا مدرسه ای با کیفیت تر با کرسی بالاتر و با زیر بنای بیشتر و نمای سنگی ایجاد کنند متاسفانه مسئولین نوسازی مدارس استان مخالفت کرده و بلاخره در شهریور ماه سال گذشته مدرسه ای پنج کلاسه، با کرسی پایین تر از زمین حیاط مدرسه،بصورت پیش ساخته، با نمای سیمان سفید و بدون حصار کشی حیاط مدرسه و بدون آسفالت حیاط مدرسه و با سقف شیروانی با هزینه بالغ بر 70 میلیون تومان که از جیب آن خیر محترم خرج گردید افتتاح شد به گفته دانش آموزان روستا پارسال، در فصول پاییز و زمستان موقع ذوب برفها و باران های شدید آب حیات مدرسه وارد سالن کلاس ها می شده و موجب تخریب دیواره داخلی کلاس ها می شده است و امسال مسئولین مدرسه ترجیح می دهند که بیشتر کلاس ها در مدرسه کهنه که قدمت حدود 40 ساله دارد برگزار می کنند.
این سوال ها واقعا پیش می آید
که در کجای ایران نوسازی مدارس بدون حصارکشی حیاط و آسفالت آن، مدرسه ای را تحویل می دهد؟
آیا واقعا مهندسینی عملیات ساخت این مدرسه را نظارت می کردند؟
آیا امروزه مدرسه ای بدون نمازخانه افتتاح می گردد؟
با سلام و خسته نباشید با قسمت سوّم آموزش شرط ها و حلقه ها در خدمتتون هستیم.
لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید
نوكه اومد به ببازار كهنه مي شه دلازار ! |
نون اينجا آب اينجا - كجا بروم به از اينجا ؟ |
نون بدو، آب بدو، تو بدنبالش بدو ! |
نون بده، فرمون بده ! |
نون بهمه كس بده، اما نان همه كس مخور ! |
نونت را با آب بخور منت آبدوغ نكش ! |
نون خونه رئيسه، سگش هم همراهشه ! |
نون خودتو ميخوري حرف مردم و چرا ميزني ؟! |
نون خود تو ميخوري حليم حاج عباسو هم ميزني ؟! |
نون را به اشتهاي مردم نميشه خورد ! |
نون را بايد جويد توي دهنش گذاشت ! |
نونش توي روغنه ! |
سياست "پيشرفت علمى با شتاب بالا" يك سياست بنيادى براى نظام است؛
نكتهاى كه من ميتوانم به شما عرض بكنم اين است كه بدانيد: سياست "پيشرفت علمى با شتاب بالا" يك سياست بنيادى براى نظام است؛ مجموعهى مغز متفكّر دستگاه كشور به اين نتيجه رسيده است كه گذر از دشوارىها، عبور از خطرگاهها و لغزشگاهها در ايران اسلامى، اگر به دو سه ركن و مقدّمه نياز داشته باشد، يكى، پيشرفت علمى است؛ اين يك سياست بنيادى است، از حدود ده دوازده سال پيش اين سياست دارد دنبال ميشود؛ دولتهاى مختلف، مسئولان گوناگون، عناصر ذىربط، خود جوانها و نخبهها، در اين زمينهها كار كردند، تلاش كردند و بحمدالله امروز محصول كار را كه انسان نگاه ميكند، اميدوار ميشود. من بارها اين را به جوانها گفتهام، به مسئولين هم گفتهام،
به شما هم حالا عرض ميكنم: قطعاً نيروى جوان كشور ما، نيروى انسانى كشور ما، نخبگان كشور ما، قادرند به قلّههاى پيشرفت همهجانبه، كشورشان و ملّتشان را برسانند؛ اين توانايى در شما هست. اين را ما قبلاً - از ديگران و براساس تجربههاى ديگران - ميگفتيم، بتدريج براى خود ما هم تجربه شد. من بارها گفتهام: امروز هر كار علمى و فنّاورى در كشور كه زيرساخت آن وجود داشته باشد، از دستِ كنندهى ايرانى، جوان ايرانى، و نخبهى ايرانى بر مىآيد؛ هيچ چيزى وجود ندارد كه ما بگوييم استعداد ايرانى و نخبهى ايرانى قادر به ايجاد آن، توليد آن، ساخت آن نباشد؛ مگر اينكه زيرساخت آن در كشور وجود نداشته باشد كه بايد آن زيرساخت را ايجاد كرد. وضع و سطح استعداد كشور ما يك چنين سطحى است. پيشرفت واقعى كشور هم جز با پيشرفت علم امكانپذير نيست؛ علّتِ اينكه گفتيم گفتمان اصلى و سياست اصلى اين است، اين است. پيشرفت واقعى جز با پيشرفت علم فراهم نخواهد شد.
خب حالا شماها - مجموعهى نخبگان در سرتاسر كشور، در هر رشتهاى از رشتههاى علم و فنّاورى و پيش از اينها تحقيق، در واقع شمارگان باارزشى از افراد تشكيل دهندهى اين مجموعهى عظيمى هستند كه دارد اين رسالت تاريخى را انجام ميدهد - امروز در نوبت خودتان شانههايتان را دادهايد زير بار يك چنين حادثهى عظيمى. مهم اين است كه حركت شما از دَور نيفتد، مهم اين است كه سكته و وقفهاى در وسط بهوجود نيايد. در همهى حركات مهمّ اجتماعى و سياسى و نظامى همين است؛ وقتى يك حركتى شروع شد، وقتى يك كار بزرگ و عظيمِ بلندمدّتى آغاز شد، نبايد گذاشت در وسط آن وقفه بهوجود بيايد. ما در دوران دفاع مقدّس هم در صحنههاى جنگ و درگيرىهاى نظامى، همين را بالعيان ميديديم؛ وقتى يك حركتى شروع ميشد، اگر از دَور نمىافتاد آن حركت، به پيروزى ميرسيد؛ [امّا] اگر در وسط راه، عزمها سست ميشد، ترديد بهوجود مىآمد، تنبلى عارض ميشد و كار از دَور مىافتاد، ناكامى به دنبالش بود. نبايد بگذاريد اين حركت علمىِ پرشتاب از دَور بيفتد.
البتّه رشد علمىِ ما امروز در مقياس منطقه و در مقياس جهانى خيلى خوب است. عدد مطلقِ رشد ما خوب است، شتاب رشد ما هم بسيار خوب است، يعنى شتاب پيشرفت خيلى بالا است؛ لكن اين ملاك نيست؛ يعنى اين شتاب بايد محفوظ بماند. وجود شتاب رشد علمى به معناى اين نيست كه ما به هدف رسيديم يا حتّى به هدف نزديك شدهايم؛ چون ما خيلى عقب بوديم. دنيا هم كه منتظر نميمانَد كه ما پيش برويم، او تماشا كند؛ دنيا هم دارد دائماً پيش ميرود؛ البتّه شتاب ما بيشتر است، ما بايد اين شتاب را حفظ كنيم. اگر اين شتاب رشد علمى حفظ شد، اين اميد وجود دارد كه ما برسيم به قلّهها، برسيم به خطوط مقدّم؛ و همانطور كه بارها عرض كردم، كشور ما و مراكز علمى ما براى دنيا مرجع علمى بشوند. اين بايد اتّفاق بيفتد و انشاءالله اين كار خواهد شد. البتّه بنده تصوّر نميكنم كه حالا اين كار در ظرف پنج سال و ده سال و پانزده سال انجام بگيرد؛ نه، من چند سال پيش گفتم شما پنجاه سال ديگر، چهل سال ديگر اين آينده را تصوير كنيد كه در دنيا هر كسى بخواهد به يافتههاى تازهى علمى دست پيدا كند، مجبور بشود زبان فارسى ياد بگيرد؛ همّت را اين قرار بدهيد. كارى كنيد كه در دنيا ديگران محتاج دانش شما باشند، مجبور باشند زبان شما را ياد بگيرند تا به دانش شما دست پيدا كنند؛ اين كار هم ممكن است؛ اين كار ممكن است.
بیانات در دیدار شركتكنندگان در هفتمین همایش ملی نخبگان جوان
«۲۰ آسیب و تهدید در مسیر پیشرفت علمی ایران»
کربلایی بهنام زارع ...............روضه...............................دانلود
کربلایی بهنام زارع................زمینه...............................دانلود
کربلایی بهنام زارع................شور1...............................دانلود
کربلایی بهنام زارع.................واحد ..............................دانلود
کربلایی بهنام زارع.................شور2..............................دانلود
کربلایی بهنام زارع.................شورپایانی.........................دانلود
هزاران دست هم به سویــــــــم دراز شود !!!
تنــــــــــها…
تمنای دستان تـــــــــــو را دارم …
بــــــاور کن خیلی حـــــــرف است
وفـــــــــادار دســـــــــت هایی باشی ،
که یکبار هم لمســـــــشان نکرده ای …
تعداد صفحات : 35