درود بر دوستان
سرو چمان من دگر میل چمن نمیکند / راحت جان من دگر میل چمن نمیکند
دل همه شد به رنگ خون عقل و دلم بشد جنون / روح وروان من دگر میل چمن نمیکند
سرو قدش قدم زنان سوی رقیبمان روان / حیف که آن من دگر میل چمن نمیکند
سبزه خوش نقاب من گندم بی حساب من / رونق خوان من دگر میل چمن نمیکند
رفت نظر به ما کنان،ساقی خوش صدا بخوان / دل نگران من دگر میل چمن نمیکند
وای به حال زار من،ناله بکن هزار من / بخت جوان من دگر میل چمن نمیکند
گرمی این زمین مرا کشت و خنک نمیشود / باد روان من دگر میل چمن نمیکند
" پیاده "